
قربانیان خاموش؛ مریم: طالب خدا ناترس حین اذان نماز بامداد بر من تجاوز کرد
مریم را از زمانی که در مکتب دانشآموز بودم میشناسم. او دختری بود از یکی، از روستاهای دورافتاده بغلان که در کابل زندگی میکرد. در
مریم را از زمانی که در مکتب دانشآموز بودم میشناسم. او دختری بود از یکی، از روستاهای دورافتاده بغلان که در کابل زندگی میکرد. در
( این نوشته محصولِ بخشی از گفتوگوهای من با آزاده مرد جهاد و مقاومت جناب جنرال صاحب بازمحمد هلال “پریان” است. ایشان یکی از اولین
روایت کننده: عتیق حیدری از همسنگران جنرال داوود شهید فرمانده داوود داوود بنابر تعهد،تقوا و صداقتی که نزد قهرمان ملی داشت، در سالهای پیروزی مجاهدین
وقتی از زبان زندانیان آزاد شده از زندان گروه طالبان مینویسم، تقریباً روایتها یکسان است. زندانیان از شکنجهها روحی و جسمی مشابه در این زندانها