نویسنده: دکتر عزیز احمد بارز
پاکستان همسایه افغانستان است و مرز طولانی با کشور ما دارد. با وجود آنکه در دوران جهاد علیه شوروی سابق در کنار مجاهدین ایستاد، اما به دلایل متعدد، از جمله دخالتهای مداوم و حمایت از شورشگری در افغانستان، از محبوبیت بسیار پایینی در میان مردم افغانستان برخوردار است. احزاب سیاسی، جامعه مدنی، نخبگان و عموم مردم افغانستان مخالف سیاستهای مداخلهجویانه پاکستان هستند و سیاست منطقهای این کشور بهعنوان سیاستی شکستخورده تلقی میشود. در چنین شرایطی، تغییر شرایط و بازسازی اعتماد میان دو ملت برای سیاستمداران پاکستانی دشوار و زمانبر است، اما غیرممکن نیست. یکی از گامهای مهم در این مسیر، برگزاری نشستهای مشترک نخبگان دو کشور است.
۱. ماهیت نشست
نشست اسلامآباد تحت عنوان «گفتگوهای منطقهای برای وحدت و اعتماد» با میزبانی نهاد SASSI و سازمان Women for Afghanistan برگزار شد. این نشست نخستین تلاش علنی پاکستان پس از چهار سال حاکمیت طالبان در افغانستان برای ایجاد چارچوبی منطقهای با حضور شخصیتها و جریانهای مخالف طالبان بود. از منظر دیپلماتیک، این حرکت نشاندهنده تغییر رویکرد بخشی از نخبگان پاکستانی نسبت به افغانستان و تلاشی برای بازتعریف سیاستهای گذشته محسوب میشود.
۲. پیامهای کلیدی اعلامیه
الف: درس گرفتن از اشتباهات گذشته که بهصورت غیرمستقیم اعتراف به ناکامی سیاستهای پاکستان در قبال طالبان است.
ب: ضرورت شکلگیری یک نظام مردمی در افغانستان بهعنوان عامل ثبات در پاکستان.
ج: طرح ابزارهای مبارزه، از جمله نظامی، علیه وضع موجود که نشاندهنده اختلافات عمیق با طالبان است.
۳. ابعاد منطقهای و بینالمللی
الف: برای پاکستان، میزبانی این نشست ابزاری برای فشار سیاسی و روانی بر طالبان است، بهویژه در موضوع تحریک طالبان پاکستان (TTP).
ب: پیام غیرمستقیم به جامعه جهانی آن است که اسلامآباد آماده همکاری در مسیر ایجاد ثبات در افغانستان است، مشروط بر اینکه منافع امنیتی خود را تضمینشده ببیند.
ج: از نگاه منطقهای، این نشستها هشداری به طالبان است که در صورت بیانعطافی در برابر خواستههای مردم افغانستان و همسایگان، انزوای سیاسیشان افزایش خواهد یافت.
۴. چالشهای عملی
الف: هرگونه حمایت مستقیم یا غیرمستقیم پاکستان از مخالفان طالبان، خطر ورود به دور تازهای از جنگ در افغانستان را در پی دارد که برای هر دو کشور هزینههای سنگین امنیتی و اقتصادی خواهد داشت. با این حال، بخشی از مردم و مخالفان ناراضی از طالبان ممکن است از چنین رویکردی استقبال کنند.
ب: برخلاف دهههای گذشته، امروز شرایط ژئوپولیتیکی منطقه تغییر کرده است. جامعه جهانی دیگر تمایلی به حمایت مالی از جنگهای نیابتی ندارد و پاکستان نیز با بحران اقتصادی و سیاسی جدی دست به گریبان است.
ج: پاکستان بهتنهایی توان مدیریت چنین روندی را ندارد، مگر آنکه حمایت قدرتهای بزرگ یا منطقهای را جلب کند.
د: احتمال دارد طالبان یا گروههای تروریستی همسو با آنها دست به اقدامات شدید منطقهای یا بینالمللی مشابه حملات ۱۱ سپتامبر بزنند. در آن صورت، وضعیت به سرعت تغییر خواهد کرد و نقش پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی برجستهتر خواهد شد.
۵. ابعاد استراتژیک
الف: پاکستان احتمالاً با این نشست در کوتاهمدت به دنبال خلق برگ فشار جدیدی علیه طالبان است، نه آغاز یک جنگ تمامعیار.
ب: تأکید بر «نظام مردمی» بیش از آنکه بازتاب سیاستی اصولی یا دلسوزانه نسبت به افغانستان باشد، ابزاری خطابی برای مشروعیتبخشی در سطح بینالمللی است.
ج: اگر طالبان در موضوع TTP انعطاف نشان دهند، چنین نشستهایی احتمالاً کمرنگ یا متوقف خواهند شد.
در نتیجه، نشست اسلامآباد را میتوان ابزاری دیپلماتیک و سیاسی برای افزایش فشار بر طالبان دانست، نه مقدمهای برای جنگ مستقیم. هرچند اعلامیه پایانی از «ابزار مبارزه» سخن گفت، اما با توجه به شرایط داخلی و منطقهای، احتمال عملی شدن حمایت نظامی گسترده پاکستان از مخالفان طالبان اندک است.
این نشست بیش از هر چیز سه پیام کلیدی داشت:
۱.به طالبان:
ضرورت انعطافپذیری در قبال خواستههای پاکستان بهویژه موضوع TTP.
۲.به جامعه جهانی:
آمادگی پاکستان برای ایفای نقش فعالتر در افغانستان در قالب یک چارچوب منطقهای
۳.به مخالفان طالبان:
امکان میزبانی از آنها در صورت که خواسته های پاکستان را طالبان جدی نگیرد و جامعه جهانی تمایل به حمایت آنها نشان دهد.