نوشته: تمیم حیدری
شما چه فکر می کنید؟
– سیر تاریخی روابط با پاکستان
روابط افغانستان و پاکستان از زمان شکل گیری این کشور در شبه قاره هند در ۱۹۴۷ م. همواره با چالشهای متعددی روبرو بوده است. خط مرزی دیورند، مسئله پشتونستان، توقعات قومی و قبیلهای دو سوی خط و مداخلات دو کشور در امور یکدیگر از جمله مواردی بوده است که روابط دو کشور را در ادوار متمادی به سوی بحران سوق داده است. داعیه داری دیورند یا استقلالخواهی این منطقه از سوی سران افغانستان یکی از چالشهای مهم تاریخی، جغرافیایی و سیاسی است که نظامهای سیاسی حاکم دو کشور را در تصمیم گیری ها و تعمیق روابط با یکدیگر به مشکل مواجه ساخته است. هر چند که سیر وقایع و تحولات اخیر در ۴۵ سال گذشته، نقش چالشبرانگیز دیورند را تحت الشعاع قرار داده ولی با این وجود دیورند بهعنوان متغیر مستقل، نقش تعیین کنندهای در تصمیمگیریهای سیاسی و موقف گیریهای دو کشور در طول تاریخ داشته است.
در کنار این معضلات و چالش های سیاسی بایستی توجه داشته که پاکستان یکی از بازیگران مهم منطقهای است که نقش قابلملاحظه و تأثیرگذاری در تحولات ۴۵ سال پسین افغانستان داشته است. این کشور هم چنانکه در زمان جهاد مردم افغانستان، تسهیلکننده کمکهای نظامی و لوژیستیکی خارجی به نیروهای جهادی در افغانستان بود، در زمان جنگهای داخلی، جنگ میان امریکا و طالبان، انعقاد موافق نامه بُن و آرایش مجدد طالبان برای بازپسگیری افغانستان، نقش خیلی مهم و تأثیرگذاری را بازی کرده است.
– دید پاکستان نسیت به افغانستان
پاکستان که خودرا میراثدار امپراتوری برتانیه در سرزمینهای معامله شده میان هند برتانیوی و دولتهای پیرامون در هنگام استقلال و تقسیم شبهقاره به هند و پاکستان میداند هیچگاهی دولت ملی، قدرتمند و کارآمدی را در افغانستان تحمل نمیتواند، تا آن دولت خواهان بازپس گیری سرزمینهای ازدسترفته افغانستان در صده ۱۸ میلادی و پیش از آن باشد. عمق استراتژیک پاکستان بر آن بنا مییابد که مسئله دیورند با حاصل جمع صفر به نفع پاکستان حل شود، دولت ضعیف و فرمانبرداری در افغانستان حکم فرما شود، تا ازیک سو بتواند نفوذ و نفوس هند در منطقه تضعیف کند و از سوی دیگر با ایجاد اختلال و بحران در افغانستان، ضمن دسترسی آسیای میانه، با زار خوب و پررونقی را برای عرضه کالای زراعتی و صنعتی خود در افغانستان و منطقه داشته باشد. از این منظر در استراتژی بلند مدت پاکستان افغانستان ناامن و متفرق به مراتب قابل تحمل تر است تا یک افغانستان مقتدر و دارای دولت ملی.
– قابلیتهای سیاسی ژئوپلیتیکی و نفوذ پاکستان
پاکستان علیرغم همه نابسامانی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درونی، در ایجاد تشکلهای جهادی، تحریک طال بان، داعش و سایر تشکلهای متخاصم نوبنیان در افغانستان نقش متبارز و قویتر از هر بازیگر و کشور دیگری داشته وخیلی استراتژیک و هوشیارانه عمل کرده است. مدیریت ژئوپولیتیک و استفاده از معادلات سرزمینی این کشور را قادر ساخته است که در مدار رقابت قدرتهای بزرگ چون آمریکا، روسیه و چین، خوشه چین فرصت های پیش آمده باشد.
این کشور در جنگ افغانستان و شوروی ضمن دریافت مساعدتهای مالی و نظامی از غرب، توانست از مجاهدین دژ محکمی در قبال تجاوزات روز افزون ایجاد کند. در میان رقابت – چین و آمریکا، چین و هند- کریدور اقتصادی گوادر را در استثمار چین قرار دهد و از آن کشور در قبال رقابت های شرق و غرب، چین و هند،کمکها نظامی و اقتصادی قابل توجهی دریافت نماید.
از این منظر می توان گفت پاکستان یکی بازیگران مهم سیاست افغانستان است که از امکانات خوب ژئوپلیتیکی و سیاسی در طول تاریخ حضورش بهره مند بوده است. امتداد مرز زمینی طولانی با افغانستان( از واخان بدخشان تا اسپین بولدک قندهار)، نفوذ و نفوس در رده های سیاسی، امنیتی و مذهبی افغانستان به این کشور امکان داده است در تطبیق هر پروژه ای پیشگام از هرهمسایه و کشور تأثیرگذاری دیگری باشد؛ زیرا پاکستان هم با جغرافیا آشناست و هم ذایقه رهبران سیاسی و هم معامله ژئوپولیتیکی را در این خطه جغرافیایی میداند.
– نقش و تأثیرگذاری پاکستان در سیاست افغانستان
پاکستان همچنان که در شکل دهی تنظیم های جهادی در قبال حکومت کمونیستی و نیروهای متجاوز شوروی قادر بود، در ایجاد گروه طال بان و بازآرایی دوباره آنها به عرصه قدرت و حکومت موفق شد در ایجاد تشکل های جدید و نیروهای نخبه نیز می تواند وارد عرصه شود و این تاج بی قرار حکومت و مادونی را طی یک فرآیندی بر سر آنها بنهد.
این بار نخست نیست که غرب سیاست افغانستان را به پاکستان واگذار می کند. پس از پیروزی مجاهدین و برپایی حکومت مجاهدین نیز عین سناریو تکرارشد و آمریکا با دست باز گذاشتن پاکستان در امور افغانستان، این کشور را در جنگ های داخلی و نیابتی حاکم بالامنازع این بازی ساخت.
کشیدگی های اقتصادی میان هند و آمریکا و تمایل روز افزون هند به روسیه، پاسخ کوبنده پاکستان به هند در جنگ مهار شده اخیر و دیدارهای پی هم ژنرال عاصم منیر، رئیس ارتش و ژنرال چهار ستاره پاکستانی با دونالد ترامپ، تقویت ارتش پاکستان در سرکوب تی تی پی، در کنار دست پاچگی و بی قراری خللزاد این مهم را می رساند که پاکستان بار دیگر به عرصه سیاست باز گشته و می تواند نقش آفرین مخرب باشد.
در عین حال بایستی توجه داشت که سیاست در افغانستان بدون قدرت نظامی و همبستگی مردمی امکانپذیر نیست. نخبه های دعودت شده در این نشست امتحانی؛ ممکن است در آینده نزدیک تغییرجایگاه دهند و فاکتورهای تأثیرگذار دیگری جایگزین شود و یا هم دایره این نشست به بزرگی نشست های مسکو و ترکیه دامن پهن کند.
گرچه این یک فرصت طلایی برای امارت اسلامی ط البان بود که با دریغ از رهبران سیاسی گذشته، نخبه های جوان اقوام مختلف را در در دایره سیاست و حکومت گرد هم می آوردند و از تجربیات و نفوس آنها در حکومت داری استفاده می برند؛ اما دید انعطاف ناپذیر ایدئولوژیک و قومی آنها را از فرصت پیش آمده باز ماند و این کارت را پاکستان به بازی گرفت.
بااین حال ممکن است چرخه شوم سیاسی و گردش نامتعارف قدرت کماکان در افغانستان ادامه داشته باشد.