پشتون‌ها در میانه‌ی سنگ ملامت؛ هم‌نفسی با قوم یا دشمنی با گروه طالبان

نویسنده: فرید عمری

وقتی دیدگاه مخلصانه و ملی‌گرایانه‌ی امرالله صالح، معاون پیشین ریاست جمهوری افغانستان را نسبت به قوم پشتون می‌نگرم و گاهی هتاکی و ستیز جوانان پشتون را نسبت به ارزش‌ها و نمادهای سایر اقوام در رسانه‌ها مشاهده می‌کنم، به این فکر می‌افتم که شاید آقای صالح به اشتباه رفته و نباید چنین موضعی بگیرد. اما وقتی با واقع‌گرایی بیشتری به قضیه نگاه می‌کنم، می‌بینم که نمی‌توان تعداد کمی از افراد حاضر در فضای اجتماعی را نماینده‌ی تمام پشتون‌ها دانست. همان‌طوری‌که تعداد انگشت‌شماری تاجیک‌های گستاخ در رسانه‌ها را نمی‌توان بر تمام قوم تاجیک تعمیم داد.
من پشتون‌هایی را می‌شناسم که سال‌ها با گروه طالبان سر ستیز داشته‌اند و کسانی را هم دیده‌ام که احمدشاه مسعود و احمد مسعود، دو رهبر ضد گروه طالبان، را عمیقاً احترام می‌گذارند.
در مجلسی، از زبان یکی از ژنرال‌های ارشد پشتون‌تبار شنیدم که گفت: «ما در گذشته با احمدشاه مسعود بودیم و امروز هم پسرش را تنها نخواهیم گذاشت.» حتی مصاحبه‌ای با یک پشتون ضبط کرده‌ام که صراحتاً می‌گوید: «احمدشاه مسعود ولی خدا بود و تقوای او الهام‌بخش جهاد و مقاومت ماست.» دیگری به من گفت: «ما شاگردان مکتب احمدشاه مسعودیم و تا آخرین نفس در راه او خواهیم ماند.» همچنین تاریخ مقاومت افغانستان، نام پشتون‌های بسیاری را در خود ثبت کرده که در کنار احمدشاه مسعود علیه گروه طالبان جنگیدند و شهید شدند.
ولی پشتون‌های را هم داریم که در عمق مخالفت باگروه طالبان قرار دارند؛ ولی ملحوظات قومی‌شان اجازه نمی‌دهد که در برابر جنایت این گروه صدا بلند ‌کنند. در این نوشته به صورت مختصر پشتون‌های ضد گروه طالبان امروزی را بررسی کرده و تاجای چرایی عدم مبارزه آن‌ها را در برابر گروه طالبان به بحث می‌گیرم.
چندی پیش با دوستی از لغمان که اکنون در ایران تحصیل می‌کند، گفت‌وگویی داشتم. وقتی پرسیدم چرا در رژیم گروه طالبان، که ظاهراً پشتون‌محور است، کار نکردی؟ پس از مکثی پاسخ داد: «برادر، گمان نکن همه پشتون‌ها طالب‌اند. ما بیست سال با این گروه جنگیده‌ایم و خوب می‌دانیم که گروه طالبان زاییده‌ی استخبارات پاکستان است.» او تعریف کرد که در ابتدای تسلط گروه طالبان، مدتی برای آن‌ها کار کرده، اما وقتی دیده که شهدای نظامی حکومت پیشین را «مردار» و «حرام» خطاب می‌کنند و خانواده‌هایشان را «مرتد» می‌خوانند، از کار کنار کشیده و به کشاورزی روی آورده است.
این اعتراف برایم جالب بود، اما از او پرسیدم: «اگر شما (پشتون‌ها) این‌قدر از گروه طالبان متنفرید و ماهیت‌شان را می‌دانید، چرا در برابر جنایات آن‌ها در شمال خراسان‌افغانستان سکوت کرده‌اید؟» پاسخ‌های بعدی‌اش چندان منطقی نبود. انگار تعصبات قبیله‌ای بر منطق و واقع‌بینی‌اش سایه انداخته بود. درست مانند همان ایدئولوژی قوم‌محوری که گروه طالبان بر ارزش‌های ملی و دینی تحمیل کرده‌اند.
می‌دانم بسیاری از پشتون‌ها مخالف گروه طالبان هستند؛ برخی از ترس گریخته‌اند و برخی از ته دل از این گروه بیزارند. اما سال‌ها تبلیغات قومی و فشارهای اجتماعی، آن‌ها را به سکوت واداشته است. همان‌طور که اخوان ثالث می‌گوید: سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت / سرها در گریبان است
ترس، سنت‌های قبیله‌ای و فشار جامعه مانع از آن شده که حتی مخالفان گروه طالبان، آشکارا اعتراض کنند. سکوت آن‌ها به معنای تأیید نیست، اما بی‌تردید به تحکیم قدرت این گروه می‌انجامد.
در گفت‌وگو با چند پشتون دیگر، متوجه شدم که دیدگاه‌های متفاوتی درباره گروه طالبان وجود دارد، اما متأسفانه این دیدگاه‌ها اغلب تحت‌الشعاع تفکر قومی و قبیله‌ای قرار گرفته است. برخی پشتون‌ها ملی‌گرایان هستند که اقدامات گروه طالبان را به صلاح افغانستان و حتی جامعه پشتون نمی‌دانند، اما به دلیل اشتراکات قومی، ترجیح می‌دهند سکوت کنند. برخی دیگر ممکن است در مواردی با گروه طالبان مخالف باشند، اما در مسائل قومی از آن‌ها حمایت می‌کنند و رفتارهای غیرانسانی گروه طالبان را «به نفع پشتون‌ها» توجیه می‌نمایند. این تناقض، ریشه در ناسیونالیسم افراطی و تعصبات قبیله‌ای دارد.
گروهی از پشتون‌ها حاضرند در برابر گروه طالبان بایستند و حتی کشته شوند، زیرا این راه را حفظ شرافت می‌دانند، اما شرط آن‌ها این است که رهبری این مبارزه حتماً یک پشتون باشد. هرگونه رهبری غیرپشتون را «بی‌فایده» یا حتی تهدیدی برای آینده پشتون‌ها می‌پندارند. این نگرش نیز از ذهنیت قبیله‌ای سرچشمه می‌گیرد.
بخشی دیگر از پشتون‌ها، به‌ویژه از قبایل رقیب گرکه طالبان، دشمنی دیرینه‌ای با این گروه دارند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن‌ها استفاده می‌کنند. البته این‌ها نه برای دفاع از حقوق دیگر اقوام، بلکه برای تسویه‌حساب‌های طائفه‌ای می‌جنگند.
همه می‌دانیم که گروه طالبان ترکیبی از سه عنصر استخبارات، دین و قومیت است و عوامل خارجی، به‌ویژه استخبارات منطقه‌ای، نقش کلیدی در تصمیم‌گیری‌های این گروه دارند. از این منظر، گروه طالبان نمی‌توانند نماینده‌ی واقعی تمام پشتون‌ها باشند. اما از سوی دیگر، سکوت و بی‌عملی بسیاری از پشتون‌ها در برابر جنایات گروه طالبان در شمال افغانستان، گاهی شخصی من‌را به این سوءتفاهم می‌اندازد که گویی تمام پشتون‌ها یا طالب‌اند یا همسو با تفکر گروه طالبانی. این سکوت، اگرچه لزوماً به معنای حمایت نیست، اما عملاً به تحکیم قدرت طالبان کمک می‌کند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15424

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار

نقد باید دادگرانه باشد

نوشته: محمد عالم جمال جناب دکتر محی‌الدین مهدی، شخصیت فرهیخته و دغدغه‌مندی هستند و مصروفیت شان روشنگری وکنشگری است در رابطه با گفت‌وگوی اخیر شان

ادامه مطلب »