گروه طالبان، با در دست گرفتن قدرت در افغانستان در سال ۲۰۲۱، نه تنها وعدههای پر زرقوبرق و عوامفریبانه خود مبنی بر تشکیل یک دولت فراگیر، پاسخگو و در تعامل با جهان را به سخره گرفتند، بلکه در عمل ثابت کردند که هیچ اعتقادی به آزادی، دموکراسی و کرامت انسانی ندارند؛ از همان آغازین روزهای تسلطشان، این گروه با منع تحصیل دختران، سرکوب رسانهها، محدودیت شدید بر آزادیهای مدنی و اعمال خشونت کور بر مردم، چهره واقعی خود را آشکار کردند و حالا با دستور مستقیم هبتالله آخندزاده، رهبر این گروه مبنی بر قطع اینترنت در استان بلخ، گام تازهی در مسیر استبداد تمامعیار برداشتهاند، گامی که نه تنها به معنی خاموش کردن صدای جامعه انسانی است بلکه در حقیقت ضربهی کشنده بر پیوند افغانستان با جهان معاصر به شمار میرود و تصویری تیره از آینده کشوری میسازد که هر روز بیش از دیروز در باتلاق انزوا و عقبماندگی فرو میرود.
قطع اینترنت در استان بلخ که یکی از بزرگترین، پرجمعیتترین و تاریخیترین استانهای افغانستان به شمار میرود، معنایی بسیار عمیقتر از یک اقدام ساده فنی دارد، زیرا این تصمیم به روشنی نشان میدهد که گروه طالبان به دنبال ایجاد یک نظام کنترل مطلق بر حیات اجتماعی و فکری مردم هستند؛ آنها اینترنت را نه ابزاری برای توسعه اقتصادی، پیشرفت علمی یا ارتباط با جهان، بلکه تهدیدی مرگبار برای سلطه خویش میپندارند و به همین دلیل تصمیم گرفتند این شاهرگ حیاتی جامعه مدنی را قطع کنند، اقدامی که عملاً مردم بلخ را از جریان آزاد اطلاعات محروم کرده و به آنان این پیام را میدهد که در افغانستان تحت سلطه طالبان، هیچ حقی برای بیان اندیشه، اعتراض و یا حتی نفس کشیدن در فضای آزاد وجود ندارد و هر آنچه باید باشد، تنها صدای واحد و خفهکننده امارت طالبانی است که در میدانهای عمومی و از تریبونهای رسمی طنین میافکند.
این اقدام گروه طالبان، یادآور همان سیاستهای انزواگرایانهی است که در دوران حاکمیت نخست آنها در دهه نود میلادی بر افغانستان سایه انداخته بود، زمانی که کشور عملاً به جزیرهی منزوی، بیخبر از جهان و گرفتار در تاریکترین قرائتهای افراطی از دین تبدیل شد؛ امروز نیز گروه طالبان همان مسیر را در پیش گرفتهاند، اما این بار با شدت و دقت بیشتری در کنترل، زیرا تجربه نشان داده که فناوری، بهویژه اینترنت، مهمترین سنگر مقاومت مدنی در برابر استبداد است و به همین دلیل است که طالبان با وسواس و تعصب خاصی به دنبال نابودسازی آن هستند، تا هیچ امکانی برای سازماندهی اعتراضات، تبادل اندیشهها، یا حتی انعکاس وضعیت اسفناک مردم به خارج از مرزها باقی نماند و افغانستان به زندانی در خود فروبسته بدل گردد، زندانی که کلیدهایش تنها در دست رهبرانی است که کوچکترین آشنایی با جهان مدرن ندارند.
پیامدهای اقتصادی این تصمیم به همان اندازه سهمگین است که پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن؛ در جهان امروز که اقتصاد دیجیتال بخش مهمی از چرخه تولید و اشتغال را میسازد، قطع اینترنت در بلخ نه تنها هزاران جوان و کارآفرین را از فرصتهای شغلی آنلاین محروم میکند بلکه ارتباطات تجاری و مالی را نیز به بنبست میکشاند، و این در حالی است که افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و هرگونه محدودیت تازهای بر دسترسی به منابع درآمدی، به معنای افزایش فقر، بیکاری و مهاجرت خواهد بود، و در کنار آن، زنان و دخترانی که از طریق آموزش آنلاین امید به ادامه تحصیل داشتند، آخرین روزنههای امیدشان را از دست میدهند؛ طالبان نشان دادهاند که نه تنها دشمن آموزش حضوری زنان هستند بلکه حتی اجازه نمیدهند در پشت صفحه یک گوشی یا لپتاپ، نسیمی از دانش و آگاهی به آنان برسد.
از نگاه سیاسی نیز این اقدام طالبان ضربهی ویرانگر به جامعه مدنی و هرگونه تلاش برای آزادیخواهی است؛ گروه طالبان با قطع اینترنت عملاً دیوار بلندی میان مردم افغانستان و جهان بیرون کشیدهاند و این به معنای خاموش شدن صدای اعتراض، توقف گردش آزاد اطلاعات و نابودی هرگونه امکان مقاومت مدنی است؛ در فضایی که اینترنت وجود ندارد، طالبان میتوانند هر جنایتی را بیصدا مرتکب شوند، هر حکم غیرانسانی را اجرا کنند و هر صدایی را در گلو خفه نمایند، بیآنکه جهانیان از آن آگاه شوند؛ به بیان دیگر، این اقدام نه تنها یک حرکت ضد آزادی بیان است، بلکه پروژهای سازمانیافته برای ایجاد «سکوت اجباری» در سطح ملی است، سکوتی که طالبان آن را بهعنوان ضامن بقای سلطه خود میدانند.
گروه طالبان بهطور آشکار ثابت کردهاند که نه به حقوق بشر باور دارند و نه به آزادیهای اجتماعی؛ نگاه آنان به جامعه انسانی صرفاً نگاه ابزارگرایانهی است که در آن انسان باید مطیع باشد، بیصدا باشد و در چهارچوبی تنگ که آنان تعریف میکنند نفس بکشد؛ هرگونه تفاوت، هرگونه پرسشگری و هرگونه تلاش برای آزادی، در قاموس طالبان جرم پنداشته میشود، و قطع اینترنت نمونه بارزی از این طرز فکر استبدادی است که هدف نهاییاش ساختن جامعهای مطیع و بیاراده است، جامعهای که تنها بازتابدهنده خواستههای رهبران این گروه باشد و کوچکترین رنگی از تنوع، خلاقیت و آزادی در آن به چشم نخورد.
جهان باید بداند که قطع اینترنت در بلخ تنها یک آزمایش ابتدایی است؛ طالبان اگر واکنش جدی از سوی جامعه جهانی نبینند، این سیاست را به سایر ولایات گسترش خواهند داد و افغانستان بهطور کامل از جهان جدا خواهد شد؛ کشوری که در قرن بیستویکم زندگی میکند اما در عمل در قرون وسطی حبس میشود، کشوری که به جای حرکت به سمت توسعه، به عقبگرد تاریخی محکوم میشود، و در این میان، میلیونها شهروند بیگناه تاوان جاهطلبیهای یک گروه افراطی را میپردازند؛ به همین دلیل است که سکوت جهانیان در برابر چنین اقداماتی، همدستی خاموش با طالبان محسوب میشود و بار مسئولیت بر وجدان بشری خواهد گذاشت.
قطع اینترنت در بلخ نه یک حادثه کوچک محلی بلکه زنگ خطر بزرگی برای آینده کل افغانستان است؛ این کشور به سرعت به سوی انزوای مطلق و خاموشی کامل حرکت میکند و اگر جهان امروز به دفاع از آزادی بیان و حقوق اساسی مردم افغانستان برنخیزد، فردا دیر خواهد بود؛ گروه طالبان بهدنبال ساختن جامعهی هستند که در آن آزادی جرم، اندیشیدن ممنوع و کرامت انسانی بیارزش است و این نه فقط تهدیدی برای افغانستان بلکه لکه ننگی بر پیشانی جامعه جهانی خواهد بود؛ زیرا آزادی و آزاد زیستن ارزشهایی جهانیاند و اگر در گوشهی از این جهان جوانی برای داشتن اینترنت و بیان اندیشهاش خاموش میشود، همه ما مسئولیام و همه ما شریک این جنایت سکوت خواهیم بود.