نویسنده فرید عمری
در این ایام، با گردآوری خاطرات و روایتهای فرماندهان و مجاهدین راستین، بیش از پیش با ویژگیهای منحصر به فرد این قهرمانان آشنا شدهام. هر یک از این فرماندهان، قامتی استوار و ویژگیهایی بینظیر داشتند که نامشان را در تاریخ جهاد و مقاومت جاودانه کرده است.
اکنون در چهارمین سالگرد شهادت فرمانده نترس و نامدار، فرمانده بهلول بهیج، قرار داریم و بر خود فرض میدانم تا به اختصار، گوشهای از شخصیت والا و ویژگیهای این مجاهد سرفراز و باوقار را بازگو کنم.
پیش از پیوستن فرمانده بهلول بهیج به صفوف مجاهدین، برادر بزرگترش، فرمانده سیدآغا، از مجاهدین شجاع و شناختهشده بود که در نبردهای متعدد علیه کمونیستها و قشون سرخ، رشادتهای بسیاری از خود نشان داده و نزد مجاهدین از شهرت و شجاعت بالایی برخوردار بود.
فرمانده بهلول بهیج در سال ۱۳۵۹، یک سال پس از برادرش، به جمع مجاهدین پیوست. جالب آنکه در روزهای نخست، بسیاری او را به عنوان «برادر فرمانده سیدآغا» میشناختند؛ اما گذشت زمان و حضور او در صحنههای نبرد طاقتفرسا، چنان درخشان و پیروزمندانه بود که دیری نپایید این عنوان به «فرمانده سیدآغا، برادر فرمانده بهلول» تغییر یافت!
ویژگیهای شخصیتی فرمانده بهلول بهیج را میتوان در یک مثلث طلایی خلاصه کرد: ایمان، شجاعت و تدبیر. او همچون آمر صاحب شهید به عبادت، تقوا و دانشاندوزی اهمیت فراوان میداد و حتی در سختترین روزهای جهاد، کتاب را از خود جدا نمیکرد.
در مورد شجاعت او، هیچیک از همرزمانش تردیدی نداشتند. به روایت همقطارانش، او از شکست سخت نفرت داشت و به هر نبردی که از سوی قهرمان ملی افغانستان، احمدشاه مسعود، اعزام میشد، با دستاوردی پیروزمندانه و ضربهای مهلک بر پیکر دشمن بازمیگشت. نیروهای تحت امرش به خوبی میدانستند که فرماندهشان از هرگونه عقبنشینی و فرار بیضرورت در میدان نبرد بیزار است و به همین دلیل، با تمام قوا و با سرسختی میجنگیدند تا به پیروزی برسند.
از نگاه دانش نظامی، او به خوبی میدانست که جنگ بدون تدبیر، ثمری ندارد. بنابراین در طراحی و اجرای عملیاتها علیه دشمن، بسیار مدبرانه و هوشمندانه عمل میکرد و به همین دلیل، همواره نتایجی قابلتوجه به دست میآورد. فرمانده بهلول بهیج، نه تنها در دوران جهاد، که در سراسر زندگیاش با ظلم و باطل در تضاد بود و آزادی را بر هر چیزی مقدم میشمرد.
پس از سقوط افغانستان در سال ۱۴۰۰ و یورش بیش از سیهزار نیروی گروه طالبان به پنجشیر، او یکبار دیگر در صف مقدم مبارزه برای دفاع از مردم و سرزمین اجدادیاش ایستاد. با همان شجاعت افسانهای، تا آخرین نفس و آخرین قطره خون، در برابر هجوم چنددههزار نفری گروه طالبان جنگید و سرانجام، راهی که همیشه آرزویش را داشت، طی کرد و به فیض شهادت نائل آمد.