طالبان؛ حکومت‌داری، نظامی‌گری و امنیت

نویسنده: شمس‌الدین حامد

طالبان یک گروه نظامی به شدت مذهبی قومی در سال ۱۳۷۳ در قندهار به همکاری آی اس آی سربلند کردند.

این گروه در ابتدا شعار بر قراری امنیت و صلح را سر دادند و علیه احزاب جهادی از جمله جمعیت اسلامی و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار شوریدند.

طالبان که شعار بر قراری امنیت و صلح را عنوان نموده بودند خود در گیر جنگ شدند و دو سال در برابر نیروهای دولت اسلامی به رهبری استاد ربانی جنگیدند.

گروه طالبان برخلاف ادعای بر قراری امنیت و صلح خود موجب قتل، غارت و ویرانی بی‌شماری در کشور شدند.
طالبان پس از دوسال خون ریزی و جنگ و راکت باران شهر کابل و کشته شدن هزاران انسان بی‌گناه سر انجام در ۱۳۷۵ پس از شکست‌های متوالی موفق به گرفتن کابل پایتخت افغانستان شدند.

این گروه بلا فاصله پس از به قدرت رسیدن و اشغال کابل باز هم راه جنگ را بر گزیدند و با جبهه ی متحد ملی به رهبری احمدشاه مسعود جنگیدند.

گروه سفاک طالبان بارها به شمالی، شمال وبامیان حمله نمودند، تاکستان ها، باغ های سر سبز شمالی را به آتش کشیدند و خانه‌های مردم را حریق و دست به قتل عام زدند.

قتل عام مردم در یکاولنگ، مزار شریف هنوز درخاطره ها زنده است و خون های ریخته شده ی مردم بی دفاع افغانستان بر دوش این جنایت کاران سنگینی می کند.

گروه طالبان بعداز حادثه ی یازده سپتامبر توسط نیروهای ایتلاف به رهبری ایالات متحده ی امریکا سرنگون شد.

با استقرار نظام جمهوری در افغانستان و حضور نیرهای ایتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده ی امریکا و پس از یک وقفه کوتاه این گروه دو باره وارد جنگ شد و بیست سال تمام علیه نیروهای دولتی و خارجی جنگیدند.

مردم افغانستان هر روز شاهد انفجار، انتحار و قتل مردم مظلوم در خانه ها، جاده ها و مساجد از سوی طالبان جنایت کار بودند.

در جریان جنگ ها در مذهب گروه طالبان هیچ جایی امن نبود حتی مساجد که خانه ی خداوند اند مصئون از حمله ی طالبان نماندند.

زنان، پیرمردان و کودکان از حملات طالبان در هیچ جایی در امان نبودند و طالبان با بی رحمی تمام بر آنان حمله می نمودند.

با توجه به رفتار و اعمال طالبان از بدو پیدایش آن ها تا کنون می توان گفت که این ها به تمام معنی یک گروه نظامی، جنگی، سفاک و خون ریز اند.

با توجه به نظامی گری گروه طالبان امارت به اصطلاح اسلامی هیچ تجربه ی در زمینه ی حکومت داری مدرن ندارند جز آدم کشی و وحشی گری.

طالبان که مدعی بر قراری امنیت فیزیکی سر تا سری و صلح در افغانستان بودند و هستند، امنیت را در بدل از دست دادن و قربانی کردن، امنیت روانی، اقتصادی، اجتماعی، شغلی و فرهنگی آنهم با خشونت، قتل و فشار نظامی بیش از حد تامین نموده اند.

در حاکمیت نظامی و خشن طالبان چیزی بنام دولت،تفکیک قوا و بر قراری نظم، امنیت روانی، شغلی، اقتصادی، رفاه عمومی، قانون مداری
وجود ندارد.

طالبان که خود بی نظم و با قیافه های وحشت ناک و نامنظم اند و در جاده ها حضور دارند چگونه می توانند موجب تامین و بر قراری نظم و امنیت شوند؟

آنجه در نظام طالبان وجود ندارد نظم و امنیت جانی مردم است که اصلن مطرح نمی گردد و به آن پرداخته نمی شود.

زنان به مثابه ی نیمی از پیکر جامعه به صورت کامل از همه ی سطوح جامعه حذف شده و به حاشیه رانده شده و در چهار دیواری خانه ها زندانی شده اند.

کمک های جامعه ی جهانی به صفر تقلیل یافته و بازار کاری وجود ندارد و فقر گرسنگی در میان مردم بی داد می کند.

هشت میلیون جمعیت افغانستان از شرحاکمیت قهار طالبان به بیرون از کشورفرار کرده اند و این روند ادامه دارد.

ادارات دولتی زیر حاکمیت به شدت نظامی طالبان از کادر های متخصص تخلیه شده و استادان دانشگاه ها به بیرون از کشور مهاجرت نموده اند.

ارگان های عدلی و قضایی نیز از کادرهای متخصص و مسلکی تصفیه و به عوض آن ها نیمچه ملاها و مولوی ها گماشته شده اند.

وزارت خارجه ی حکومت نظامی طالبان پر از ملا ها و آدم های غیر مسلکی شده است.

ماین سازان، ماین گزاران و انتحاری ها در ادرات تخصصی گماشته شده و جای افراد فهیم، باتجربه و کار کشته را گرفته اند.

با توجه به فرار مغز ها از افغانستان حکومت طالبان فاقد نیروهای متخصص شده و ادعای پیشرفت و دست آورد از سوی طالبان یک ادعای تو خالی و مضحکه ی بیش نیست.

ساختن چند جاده و پارک در کابل کار ایجاد نکرده، فقر و گرسنگی را در جامعه کاهش نداده است و این ها زمینه ی، توسعه و پیش رفت را فراهم نمی کند.

طالبان که سرشتن آدم کش اند در سه سال حاکمیت شان تا توانستندآدم کشتند، زندانی ساختند، شکنجه نمودندومردم بیگناه را شلاق زده و چه بسا بدون موجب محکمه ی صحرایی نمودند.

امروزه نظامی گری و نظام استخباراتی طالبان مردم زیر، حاکمیت طالبان را از نفس انداخته و آن ها را به ستوه آورده است.

ماحصل حکومت نظامی‌گری و استخباراتی امنیتی طالبان، انزوای افغانستان، مهاجرت هشت میلیون افغانستانی به کشورهای خارجی، فرار مغز ها افغانستان، فقر، بی‌کاری در بدری و در ماندگی مردم افغانستان و عقب مانی و پیشرفت است و بس.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=13454

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار

گفتمان عدالت در برابر گفتمان سلطه؛ تمایز معرفتی جبهه مقاومت ملی و گروه طالبان در قبال زنان

در سال‌های اخیر، هم‌زمان با سلطه‌ی گروه طالبان و گسترش بحران مشروعیت در افغانستان، عرصه‌ی اندیشه و رسانه شاهد تکثیر متونی بوده است که داعیه‌ی

ادامه مطلب »