مقاومت و مبارزه در برابر یک پدیده شریر و شیطانی در هر جای دنیا یک وجیبه و مکلفیت است که بایستی تمام شهروندان کشور در برابر آن انجام دهند. در جای مبارزه مدنی نتیجه میدهد و حکومتهای استبدادی را سرنگون میکند اما در کشور و جامعه دیگر مبارزات نظامی و سیاسی باید محور توجه قرار گیرد. جوامع، بافتها و ساختار اجتماعی، قومی و منطقهای در مبادرت ورزیدن به گونههای مبارزه امر مهم پنداشته میشود. اگر در آفریقای جنونی، نلسون ماندیلا به یک مبارزه شکوهمند سیاسی و مدنی دست زد، در آن زمان اعتقاد بر این مبنا بود که این مبارزه میتواند نظام مستبد مبتنی بر آپارتاید افریقای جنوبی را سرنگون سازد و آن مبارزه توانست موفق بدر آید اما در شرایطی کنونی افغانستان که کشور زیر یوغ تروریزم تباهی آور قرار دارد، در کنار مبارزه سیاسی و مدنی، مبارزه نظامی و سخت افزاری موثر ترین مبارزه میباشد، زیرا حاکمیت موجود که از راههای غیر مشروع و نظامی و معامله سیاسی به کشور حاکم شده، مجال و فرصت هیچ گونه مبارزه مدنی و سیاسی را نمیدهند و اعتقادی بر امر سیاسی و مدنی ندارند، چنانچه در طول سه سال حاکمیت این گروه بدوی و جاهل، احزاب و جریانهای سیاسی و مدنی در کشور ملغا شده و تنها جریان حاکم، جریان تروریستی طالب میباشد که قطعاً مورد قبول و پذیرش مردم نبوده، قرار نیست در تفکر و اندیشه پدیده شوم و تباهی آور طالب هیچ اصلاح و باز اندیشی صورت گیرد و یک حاکمیت تحمیلی بر گردههای مردم می باشد. بنابرین در چنین وضعیتی که طالبان دارند کشور را به مسیر نامعلوم میبرند و چشم انداز بهبود وضعیت متصور نیستو سی ملیون انسان در گرو و گروگان یک گروه بدوی و جاهل قرار دارند، دست یازیدن به گونههای مختلف مبارزه سخت افزاری و گسترش دامنه مبارزات گرم و مسلحانه یک امر قطعی و بدیهی بوده، این نوع مبارزه طلسم طالبان را در هم شکسته و موجب تضعیف گام به گام و سقوط رژیم طالبان خواهد شد.

زلمی خلیلزاد؛ ابزار خیانت و همکار گروه طالبان
هر اتفاقی که زلمی خلیلزاد را عصبانی کند، بیتردید به خیر ملت افغانستان است؛ زیرا مردی که تمام عمر خود را در خدمت طرحهای بیگانه