طالبان، گروهی که دهههاست با خشونت، ترور و سرکوب بیرحمانه در میان مردم افغانستان شناخته میشود، اکنون عرصهی جدید برای اعمال سلطه خود یافته است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و به همان اندازه خطرناک است؛ فضای مجازی. این گروه تروریستی با مهارت و برنامهریزی دقیق، هزاران اکانت جعلی و صفحات ساختگی ایجاد کرده و با استفاده از پروپاگاندا، تلاش میکند چهرهی سفید، مشروع و قابل قبول از خود ارائه دهد، در حالی که واقعیت عملکرد آنها مملو از جنایات، خشونت و سرکوب است. این شبکههای جعلی تنها ابزار تبلیغاتی ساده نیستند، بلکه ستونهای اصلی یک سیستم پیچیده برای ایجاد ترس، نفرت، اختلاف و بیاعتمادی میان اقوام، استانها و بزرگان محلی محسوب میشوند. طالبان با این شیوه نشان میدهند که به جای پاسخگویی به جنایات واقعی خود، ترجیح میدهند جامعه را در هزارتوی دروغ، تحریف و فریب گرفتار کنند و بدین ترتیب اعتماد جمعی، انسجام اجتماعی و حتی امکان همزیستی مسالمتآمیز را به شدت تهدید میکنند و مردم را در یک چرخه مستمر از سردرگمی و ترس قرار میدهند که نسلها را دچار آسیبهای روانی و اجتماعی میکند.
یکی از خطرناکترین و برنامهریزی شدهترین اقدامات گروه طالبان در فضای مجازی، استفاده از این شبکهها برای تحریک اختلافات قومی، قبیلهی و محلی است، به طوری که آنها از نام اقوام و استانهای مختلف مانند پنجشیری، پروانی، بدخشی، تخاری، قندهاری و حتی مناطق کوچک و ناشناخته بهره میگیرند تا اخبار، تصاویر و پیامهایی منتشر کنند که خصومت، سوءتفاهم و نفرت میان مردم ایجاد کند. این سیاست کاملن سازماندهی شده و سیستماتیک است و هدف آن از بین بردن انسجام اجتماعی، ایجاد سردرگمی، کاهش اعتماد به رهبران محلی و تضعیف روابط اجتماعی و فرهنگی میان افراد جامعه است، به گونهی که هیچکس نتواند تشخیص دهد حقیقت از دروغ چیست. در چنین فضایی، جوانان، بزرگان، فعالان مدنی و رهبران محلی دچار سردرگمی شده و بسیاری از روابط اجتماعی و سیاسی آسیب میبینند؛ نتیجهی که طالبان از ابتدا برای تثبیت قدرت و تسلط خود دنبال کردهاند و با مهارت کامل آن را در فضای مجازی اجرا میکنند و این شبکههای سایبری به ابزار اصلی ایجاد کنترل و سلطه دائمی تبدیل میشوند.
علاوه بر تحریک اختلافات قومی و محلی، طالبان با استفاده از اکانتهای جعلی و انتشار اخبار ساختگی، رهبران محلی، فعالان اجتماعی و حتی شخصیتهای مشهور را هدف حمله قرار میدهند و گاهی تحت نام حامیان آنها، پیامهایی علیه افراد دیگر منتشر میکنند تا اختلافات و تنشها را شعلهور کرده و روابط اجتماعی را مختل کنند. این سیاست، نمونهی واضح از شیوه قدیمی «تفرقه بینداز و حکومت کن» است که طالبان آن را با مهارت و نظم کامل در فضای مجازی پیاده کردهاند. این اقدامات باعث کاهش اعتماد میان مردم، رهبران محلی و رسانههای مستقل شده و جامعه را در فضایی از ترس، رعب، بیاعتمادی و سردرگمی مستمر فرو میبرد، به طوری که هرگونه اعتراض، انتقاد یا فعالیت اجتماعی بدون خطر و تهدید نخواهد بود و طالبان میتوانند بدون هیچ نظارت، پاسخگویی یا محدودیت، تسلط خود را بر جامعه حفظ کنند و وجهه خود را مشروع و قابل قبول نشان دهند، در حالی که واقعیت کاملن متفاوت و پر از خشونت است.
یکی دیگر از پیامدهای فعالیتهای گروه طالبان در فضای مجازی، تلاش آشکار آنان برای پنهان کردن جنایات واقعی و ارائه تصویری سفید و مشروع از خود است. حملات خونین، تخریب مکاتب و مراکز آموزشی، سرکوب زنان و محدود کردن آزادیهای مذهبی و اجتماعی با استفاده از پروپاگاندا، اخبار جعلی و تصاویر تحریفشده کمرنگ و ناچیز نشان داده میشوند. این اقدامات نه تنها مخاطب داخلی، بلکه مخاطب بینالمللی را فریب میدهد و ممکن است تصور شود طالبان تنها گروهی خدمتگرا، مشروع و مسئولیتپذیر هستند، در حالی که واقعیت کاملاً متفاوت است و این دروغپردازی گسترده، آسیبهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی عظیمی به جامعه وارد میکند و نسلهای آینده را در معرض فریب، کنترل و القای خشونت و بیاعتمادی دائمی قرار میدهد.
فعالیتهای گروه طالبان در فضای مجازی اثرات مخرب و بلندمدتی بر اعتماد اجتماعی و انسجام فرهنگی جامعه دارند. مردم دیگر نمیتوانند مطمئن باشند که اطلاعاتی که دریافت میکنند واقعی، معتبر و موثق است یا ساخته و پرداخته طالبان و شبکههای جعلی آنهاست. این شرایط باعث افزایش بیاعتمادی، پارانویا، سردرگمی و اضطراب در جامعه میشود و بسیاری از افراد از اظهار نظر آزادانه، مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی یا فعالیتهای فرهنگی و آموزشی خودداری میکنند. در نتیجه، طالبان موفق میشوند جامعه را در حالت انفعال، تسلط دائمی و کنترل کامل نگه دارند و مانع شکلگیری هرگونه مقاومت، نقد و تحلیل مستقل شوند. این سیاست سایبری، نمونهی آشکار از فقدان اخلاق، وجدان انسانی و مسئولیت اجتماعی طالبان است و نشان میدهد که هدف اصلی آنها نه خدمت به مردم، بلکه تسلط کامل، ایجاد رعب و فریب عمومی است.
گروه طالبان با استفاده از فضای مجازی، ذهن و روان جامعه را تحت سلطه خود قرار داده و حتی افراد آگاه و تحصیلکرده را دچار سردرگمی و تردید میکنند. این شبکههای جعلی و پروپاگانداهای هدفمند باعث میشوند افراد قادر به تشخیص حقیقت از دروغ نباشند و هرگونه تحلیل مستقل و تصمیمگیری عقلانی دچار اختلال شود. این نوع حکومتداری سایهای، نمونهای روشن از مهارت طالبان در جنگ روانی، فریب عمومی و کنترل افکار است که جامعه را در ترس و انفعال نگه میدارد و مانع توسعه واقعی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میشود و نسلهای آینده را در معرض آسیبهای روانی، اجتماعی و فرهنگی جدی قرار میدهد.
فعالیتهای گروه طالبان در فضای مجازی چیزی جز ادامه همان سیاستهای خشونتبار و تروریستی آنان در میدان واقعی نیست. هزاران اکانت جعلی، اخبار ساختگی و پروپاگاندا ابزارهایی برای تثبیت قدرت، ایجاد رعب، نفرت و کنترل جامعه هستند. نسلهای آینده، اعتماد اجتماعی، انسجام فرهنگی و امکان رشد واقعی در معرض خطر قرار دارند و تنها با هوشیاری مردم، رسانههای مستقل و نهادهای حقوق بشری میتوان این شبکههای شیطانی را خنثی کرد و مانع ادامه خشونت، اختلافافکنی، فریب و تزویر شد. طالبان استادان جعل حقیقت، نفرتپراکنی و جنگ روانی هستند و مقابله با آنان نیازمند واکنش جدی، مستمر و گسترده جامعه جهانی و مردم افغانستان است تا سایه وحشت و بازیهای شیطانی آنان پایان یابد و جامعه بتواند مسیر واقعی توسعه، همزیستی مسالمتآمیز و عدالت اجتماعی را طی کند.