هیایت معاونت سازمان ملل متحد روز پنجشنبه هفته گذشته (۱۹ میزان) در اعلامیهی از دسترسی نهادهای حقوق بشری این سازمان، به زندانیان و زندانهای تحت حاکمیت رژیم طالبان خبر داده است، بر بنیاد این اعلامیه رئیس امور تنظیم زندانهای طالبان در ملاقات با رزوا اوتنبایووا، رئیس یونما در کابل، تعهد سپرده که پس از این برای نهادهای حقوق بشری اجازه دیدار از زندانها و زندانیان را خواهد داد و این ظاهراً اولین اقدام طالبان نیست و در سه سال گذشته نیز افراد مربوط به حقوق بشر و سازمان عفو بین الملل از برخی زندانیان و زندانهای زیر اداره گروه طالبان دیدار میکردند که این دیدارهای هیچگونه تاثیر به روی رفتارهای خشونت آمیز طالبان در داخل زندانها نداشت.
پرسشهای اساسی اینجاست: چرا طالبان پس از سهسال چنین تعهد را به سازمان ملل دادند؟ حقوق بشر بر اساس این تفاهم حق دیدار از کدام زندان و زندانیان را خواهد داشت؟ آیا حقوق بشر صلاحیت جلوگیری از شکنجه و خشونت در داخل زندانها را دارد؟
در نخست باید گفت که طالبان از زمان تسلط و حتی شکلگیرشان هیچ یک از مواد کنوانسیونهای بین الملل دسترسی به حقوق بشر و حتی مواد کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد که افغانستان عضو آن است را ضمن اینکه نمیپذیرند بارها نقض و بیحرمتی کردند و هیچگونه اعتقاد به حقوق انسانی و شهروندی ندارند و در اولین روزهای ورودشان به کابل تمام داراییهای کمیسیون حقوق بشر و نهادهای حقوق بشری در کابل را به تاراج بردند و از ساختمان آنها ماه استفاده کردند. این گروه در اوایل با توجه به مدرنته ستیز و انسان ستیزشان قصد داشتند که تمام دفاتر مربوط به سازمان ملل بخصوص کمیسیون حقوق بشر را منحل کنند که به واکنشهای تند شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای غربی بهویژه حامی همیشهگیشان امریکا مواجه شدند و از اینکه کمکهای چهل میلیون دالری هفتهوار را از دست ندهند، این دفاتر را منحل نکردند، ولی هیچگونه اهمیت به مواد و فرمایشات این نهادها هم ندارند. با حضور فیزیکی نماینده حقوق بشر در افغانستان، این گروه طی سه سال به صورت گسترده حقوق بشر را نقض کردند و هیچ تمکین به گفتهها، نگرانیها و توصیه سازمان ملل و حقوق بشر نداشتند. اکنون به نظر میرسد که طالبان دیگر نمیتوانند مخارج و مصارف زندانها را تامین کنند و ناگزیر هستند که با یک ترفند بتوانند، کمکهای مالی جهت حمایت از زندان و زندانیان را دریافت کنند و درکل تصور میشود که این تفاهم طالبان، بحث اقتصادی و مالی دارد، نه نگاه بشر دوستانه و تمکین به فرمایشات نهادهای حقوق بشری.
زمانکه از زندان گروه طالبان سخن به میان میاید، این زندان و زندانیان شبیه دوران جمهوریت نیستند که در جاها و مکانهای مشخص باشند و حقوق بشر از آنها دیدار کند و وضعیت آنها را بررسی نماید و ناقضین حقوق بشر را به دادگاه معرفی کند ، در رژیم طالبان هر پاسگاه و قرارگاه طالبان زندان است و هر فرمانده و افراد این گروه قاضی که به هیچکسی هم پاسخگو نیستند.
طالبان بخاطر بدست آوردن کمکها و تمویل زندانهایشان ممکن به کارمندان حقوق حق ورود و دسترسی به زندانها را بدهند، اما هنوز روشن نشده کدام زندانها و زندانیان با کدام شرایط؛ در حالیکه طالبان زندانهای خطرناک و وحشتناکی در قلب کابل دارند افراد را به محض اینکه بازداشت میکنند، چندین روز خانوادهاش از وی اطلاع نمیداشته باشد و به شکل دوامدار زیر شکنجه جسمی و روحی میباشد که نمونههای این افراد را شخصی خودم طی سه سال زیر عنوان “روایتهای دردناک سیاهچالههای طالبان” نوشتم و در خبرگزاریها مختلف به نشر رسیدهاست. گزارش و روایتهای را که من در این زمینه نوشتم ماجرای افرادی بود که ماه و سال را در زندان طالبان سپری کردند و اکنون که آزاد هم شدند، تا هنوز آثار شکنجه و لت و کوب در بدن بسیاری آنها به وضاحت دیده میشود.
براساس گزارشات رسانهها، نهادهای حقوق بشری و منابع مختلف محلی و مردمی، چندین زندانی در زندانهای طالبان به اثر شکنجه افراد این گروه جان خود را از دست داند که ۲۱ موارد آن مربوط ولایت پنجشیر سه موارد آن در ولایت تخار، دو مورد در ولایت غور، دو مورد در هرات و چندین مورد دیگر در سایر ولایات و مناطق افغانستان اتفاق افتاده که آمار دقیق آن را ندارم و از احتمالی گویی میپرهیزم. کشتار خشونت در زندانهای طالبان یک واقعیت است که ماه گذشته ملا هیبت الله رهبر این گروه در یک نشست در ولایت کندز اعتراف کرد که در داخل زندانها شماری زندانیان به اثر شکنجههای بیرحمانه افراد طالبان کشته شدند او در کلیپ صوتی گفت: «عاملین کشتار در زندانها را از وظایفشان برکنارکردیم»
روز قبل بحث آقای هاتف مختار یکی از طرفداران قبلی گروه طالبان را در یکی از رسانهها دیدم که او نیز مدتی را در زندان طالبان سپری کرده و از زندانهای این گروه حکایتهای تلخی را بیان داشت و چشم دیدهایش را قصه میکرد، آقای مختار از فرد یاد کرد که کمرش را طالبان در ریاست چهل فلج کرده بودند و پس از آن به زندان پلچرخی انتقالش داده بودند. به همین اساسی روایت های زنان نیز از زندانهای طالبان همگانی شد.
طالبان در زندانهای ریاست استخباراتشان هرگونه جنایت را انجام میدهند که هیچ نهاد حق دسترسی به آنجا را نخواهد یافت و آنجا مکانی است که تبدیل به انتقام جوی طالبان شدهاست.
اول اینکه، طالبان به هیچ عنوان به حقوق بشر حق دسترسی به زندانیان سیاسی را نخواهند داد. فرض بر این که حقوق بشر با زندانیان سیاسی و شکنجه شده دیدار و ملاقات کند هیچ اثر بر کاهش نقض حقوق بشر نخواهد داشت، طالبان در تعهد شکنی پیشینهی طولانی دارند. در نشست دوحه به امریکاییهای تعهد سپردند که مواد تمام کنوانسیون و نهادهای حقوق بشری سازمان ملل را رعایت میکنند، اما با ورود شان نخست زنان را از تمام بخشهای جامعه حذف کردند. طالبان جز افکار افراطی خود، به هیچ ارزش ملی و بین المللی باور ندارند.
تمام طالبان موافق به این هستند که مخالفین فکری و سیاسیشان را از راه شکنجه، تهدید و حتی حذف نا بود و سرکوب کنند که این اعمال طالبان در سه سال گذشته نهتنها در خفا، بلکه به صورت آشکار انجام شدهاست، حتی عفو عمومی این گروه، نیز دام برای نیروهای امنیتی بود که امروز بخشی از زندانیانشان را این نیروها رقم میزنند. دفتر سازمان ملل متحد و نهادهای مربوط به این سازمان از تمام موارد نقض حقوق بشری از سوی طالبان آگاه هستند و تا هنوز نتوانستند اندکترین سدی برای آنان وارد کنند و جلو نقض حقوق بشر را بگیرند.
آیا پس از تفاهم دسترسی نهادهای حقوق بشری به زندانهای طالبان، این نهادها میتوانند، جلو خشونت، شکنجه و جنایت در داخل زندانها را بگیرند و طالبان به آنها تمکین کنند؟