برگزاری نشست مخالفان طالبان؛ راهی برای فشار به طالبان یا فرصتی برای سیاست‌مداران پاکستانی؟

نویسنده: برسام آریایی

برگزاری نشست مخالفان گروه طالبان در پاکستان، که به رغم فشارهای شدید از سوی طالبان و حامیان برجسته آن مانند زلمی خلیل‌زاد، برگزار می‌شود، به عنوان یک تحولی جدی در سیاست‌ افغانستان و منطقه محسوب می‌شود. این اقدام نشان‌دهنده یک تغییر بنیادین در سیاست‌ پاکستان است، کشوری که مدت‌ها به عنوان حامی اصلی گروه طالبان در پشت پرده شناخته می‌شد. این بار، پاکستان تصمیم گرفته است نقش خود را در قبال طالبان آشکارتر سازد و به نظر می‌رسد که دیگر نمی‌خواهد به صورت پنهانی از این گروه حمایت کند. برگزاری این نشست، که به دلیل فشارهای مختلف داخلی و بین‌المللی با تأخیر مواجه شده بود، به نوعی بیانیه‌ی از سوی پاکستان است که نشان می‌دهد این کشور قصد دارد در سیاست‌های خود علیه طالبان گام قوی و علنی بردارد. این تصمیم نه تنها به طور واضح بیانگر تغییراتی در رویکرد پاکستان است، بلکه نشان‌دهنده پایان مرحله‌ی از روابط پیچیده و دوگانه این کشور با گروه طالبان نیز به شمار می‌آید. پاکستان اکنون نمی‌تواند به طور کامل و بی‌قید و شرط از طالبان حمایت کند، چرا که مشکلات داخلی و تهدیدات بین‌المللی ناشی از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، موجب فشار به این کشور شده است.

پاکستان که پیش‌تر از گروه طالبان به عنوان ابزاری راهبردی برای تأمین منافع خود در افغانستان و منطقه استفاده می‌کرد، در حال حاضر به مرحله‌ی رسیده که دیگر نمی‌تواند حمایت‌های بی‌چون و چرا از این گروه را ادامه دهد. این کشور با چالش‌های زیادی روبه‌رو است؛ فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داخلی از یک سو و تهدیدات جهانی که به دلیل بازگشت گروه طالبان به قدرت شکل گرفته‌اند از سوی دیگر، باعث شده‌اند تا پاکستان تصمیم بگیرد تا حمایت‌های خود از طالبان را تعدیل کند. در این وضعیت پیچیده، پاکستان از یک طرف نمی‌تواند در برابر فشارهای بین‌المللی مقاومت کند و از طرف دیگر، نمی‌خواهد کاملن از طالبان فاصله بگیرد، چرا که منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی زیادی از رابطه با این گروه دارد. این توازن سخت به پاکستان اجازه می‌دهد که با برگزاری نشست مخالفان گروه طالبان، به نوعی طالبان را تحت فشار قرار دهد تا به خواسته‌های خود تن دهد. این سیاست نشان‌دهنده تلاش پاکستان برای بهره‌برداری از طالبان به عنوان یک ابزار امنیتی است، در حالی که همچنان سعی دارد این گروه را در دایره منافع خود نگه‌دارد.

در این میان، واکنش زلمی خلیل‌زاد به برگزاری این نشست و مخالفت شدید او با آن، نشانه‌ی از اهمیت بالای این موضوع در سطح بین‌المللی است. خلیل‌زاد که به عنوان یکی از حامیان اصلی طالبان در جریان مذاکرات دوحه شناخته می‌شود، به شدت نگران از دست رفتن دستاوردهای این توافق است و هر گونه تحرکات ضدطالبانی را تهدیدی جدی برای این دستاوردها می‌بیند. او که خود را عامل اصلی بازگشت گروه طالبان به قدرت می‌داند، مخالف هرگونه اقدامی است که به بی‌ثباتی این گروه منجر شود. در واقع، خلیل‌زاد سعی دارد تا هر گونه ائتلاف مخالف طالبان را که ممکن است منجر به تضعیف این گروه شود، زیر سوال برده و از آن جلوگیری کند. این موضع‌گیری‌ها نشان می‌دهند که تحولات در داخل پاکستان، به خصوص برگزاری نشست مخالفان طالبان، نه تنها در سطح منطقه‌ی بلکه در سطح بین‌المللی نیز توجه‌ها را جلب کرده است. در این راستا، به نظر می‌رسد که در سیاست‌های جدید، صدای پاکستان و حتی جنرال‌های نظامی این کشور از لابی‌های حامی طالبان مانند خلیل‌زاد در واشنگتن بلندتر شده است.

در شرایط کنونی، پاکستان به تدریج در تلاش است تا گروه طالبان را به سمت پذیرش خواسته‌های خود سوق دهد. این تلاش‌ها بیشتر بر اساس فشارهای نرم و تادیبی است که پاکستان به طالبان وارد می‌کند. پاکستان همیشه سعی کرده است که این فشارها به شکلی غیرمستقیم و کنترل‌شده باشد تا از یک طرف طالبان را در دایره خود نگه‌دارد و از طرف دیگر، هیچ‌گاه رابطه خود را با این گروه قطع نکند. در واقع، پاکستان در این سیاست مشابه به رویکرد یک پدر نسبت به فرزند متمرد عمل می‌کند؛ یعنی تلاش دارد با تهدید و فشار طالبان را به اطاعت وادار کند، بدون آنکه رابطه خود را با این گروه به طور کامل قطع کند. این رویکرد نشان‌دهنده پیچیدگی روابط پاکستان با طالبان است، چرا که این کشور به خوبی می‌داند که اگر فشارهای زیادی به طالبان وارد کند، ممکن است این گروه به سمت دیگر بازیگران منطقه‌ی و فرامنطقه‌ی حرکت کند که این مسأله می‌تواند منافع پاکستان را در افغانستان و در مرزهایش تهدید کند. به همین دلیل، پاکستان همواره سعی کرده است تا این فشارها را به گونه‌ی مدیریت کند که نه تنها موجب بی‌ثباتی در افغانستان نشود، بلکه همچنان از گروه طالبان برای تأمین منافع خود استفاده کند.

با این حال، مخالفان طالبان باید از واقعیت‌هایی که در پشت این نشست و همکاری با پاکستان نهفته است، آگاه باشند. برگزاری نشست در پاکستان هرچند می‌تواند فرصتی برای سازماندهی و هماهنگی مخالفان طالبان باشد، اما به هیچ عنوان به معنای حمایت بی‌قید و شرط این کشور از آن‌ها نیست. پاکستان همیشه به دنبال منافع خود در افغانستان است و هیچ‌گاه حمایتی دائمی و بدون قید و شرط از مخالفان طالبان ارائه نخواهد داد. بنابراین، مخالفان باید توجه داشته باشند که در نهایت پاکستان برای تأمین منافع خود از طالبان استفاده خواهد کرد و نمی‌توانند به این کشور به عنوان یک حامی مطلق و بی‌غرض اعتماد کنند. این کشور به خوبی می‌داند که حمایت‌های بی‌چون و چرا از مخالفان طالبان نه تنها ممکن است به ضرر منافع امنیتی و ژئوپلیتیکی‌اش باشد، بلکه ممکن است حتی به تضعیف طالبان در افغانستان و ایجاد خلاء قدرت منجر شود که به نفع پاکستان نخواهد بود. به همین دلیل، مخالفان طالبان نباید به پاکستان وابسته شوند و باید برای رسیدن به اهداف خود استراتژی‌هایی مستقل و منسجم تدوین کنند.

از طرف دیگر، برگزاری نشست مخالفان طالبان در پاکستان تنها زمانی می‌تواند به یک نقطه عطف در سیاست‌های افغانستان تبدیل شود که مخالفان بتوانند در صفوف خود انسجام و وحدت بیشتری ایجاد کنند. تا کنون، مخالفان طالبان در داخل و خارج از افغانستان، به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و قومی و همچنین نبود یک استراتژی مشترک، نتوانسته‌اند جبهه‌ی متحد علیه گروه طالبان تشکیل دهند. این پراکندگی در صفوف مخالفان به معنای آن است که هر گروه یا فرد به صورت جزیره‌ی عمل می‌کند و در نتیجه، فشار مؤثری بر طالبان وارد نمی‌شود. بدون ایجاد وحدت در صفوف مخالفان، حتی اگر نشست پاکستان موفقیت‌آمیز باشد، تأثیرات آن به شدت محدود خواهد بود و نمی‌تواند به تغییرات عمده‌ای در وضعیت افغانستان منجر شود. بنابراین، مخالفان باید از این فرصت برای ایجاد یک جبهه متحد استفاده کنند که بتواند به طور مؤثر در برابر طالبان مقابله کند و در نهایت خواسته‌های خود را به طالبان تحمیل نماید.

مخالفان طالبان باید به جای تکیه صرف بر حمایت‌های پاکستان، به دنبال ایجاد جبهه‌ی متحد و منسجم از نیروهای مختلف خود باشند. این جبهه باید هم در ابعاد دیپلماتیک و هم در میدان عمل مؤثر باشد. تنها در این صورت است که می‌توانند فشارهای مؤثری به طالبان وارد کنند و در نهایت آن‌ها را وادار به تغییر رفتار کنند. به عبارت دیگر، برای مقابله مؤثر با طالبان، مخالفان باید همزمان در دو جبهه دیپلماسی و میدان عمل پیش بروند و از یکدیگر حمایت کنند. این هماهنگی درون‌گروهی و بین‌گروهی می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا به یک ائتلاف قدرتمند و تأثیرگذار تبدیل شوند که در نهایت طالبان را در موقعیتی قرار دهد که مجبور به انجام تغییرات مهم در سیاست‌های خود شود. در نهایت، موفقیت این نشست و تحولات بعدی بستگی به میزان انسجام و جدیت مخالفان در برابر گروه طالبان دارد.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15781

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار