فرید عمری
سایهی سیاه تروریسم به افغانستان، پس از تسلط نخست طالبان پهن شد و این گروه خود به عنوان یک سازمان تروریستی با دیکته کشورهای منطقه و جهان چهره ظاهر کردند و با تسلط بر افغانستان، چندین گروه رادیکال و افراطی دیگر را در کنارشان جا دادند که برج تجارت دوقلو پنسلوانیا امریکا با طرحریزی القاعده از افغانستان زیر سلطه طالبان مورد حمله قرار گرفت و این عمل سبب شد تا امریکاییها به صورت نظامی وارد افغانستان شوند و انتقام چنین حمله مخربانه را بگیرند. گرچند آمریکاییها در آن زمان از طالبان خواستندکه رهبر القاعده را تسلیم آنان کند؛ ولی طالبان از این خواست امریکا تمرد کردند و این تصمیم غیر خردمندانه گروه طالبان، سبب شد تا پای امریکا به منظور مبارزه با تروریسم به افغانستان کشانیده شود.
سه سال قبل بار دیگر گروه طالبان قدرت افغانستان را در نتیجه بازیهای شدید میان شرق و غرب بدست آوردند و از آنزمان که این گروه به قدرت سیاسی افغانستان دست یافتند، بار دیگر سازمانهای تروریستی که تافتهی جدا نابافتهی آنان است را در نقاط مختلف افغانستان جا دادند و این گروه فعالیتهای تروریستی و اهداف استخباراتیشان را از خاک افغانستان انجام میدهند.
در تازهترین اطلاعات گفته شدهاست که ملا هیبت الله رهبر گروه طالبان با عبدالحق ترکستانی رهبر حزب اسلامی ترکستان شرقی دیدار کردهاست. اعضای این سازمان تروریستی دو سال قبل از شمال افغانستان، نقاط مرزی خاک اوزبیکستان را هدف حملات موشکی قرار داد. بربنیاد اطلاعات، اعضای ایغورها نیز در این جمع حضور داشتند. ملاقات رهبر طالبان با رهبر حزب اسلامی ترکستان شرقی نشاندهند روابط عمیق میان گروهی تروریستی و طالبان است.
همچنان پیش از این، فارن پالیسی با نشر گزارشی تازهی از ایجاد ۹ پایگاه نظامی القاعده در افغانستان پرده برداشت و گفت که القاعده بار دیگر لانههای خود را در افغانستان ایجاد کرده از سوی هم سارا آدامز عضو سابق استخباراتی امریکا، پس از یک تحقیق گفته است که حملات “درب آبی” فرودگاه کابل در سال ۲۰۲۱ کار شبکه حقانی و داعش بود که این خود ارتباط نزدیک طالبان را با داعش روشن میسازد و به ادعای که داعش و طالب دو رخ یک سکه اند، مهر تایید میگذارد.
انصار الله تاجیکستانی، جند الله، لشکر طیبه، سپاه محمد در ضدیت با هندوستان و تیتیپی در مخالفت نظام پاکستان در شمال کشور مستقر اند و اینسازمانهای مصداق خوبی حضور ۲۱ سازمان تروریستی در افغانستان زیر سلطه طالبان است.
پس از سلطه دوباره گروه طالبان، خاک افغانستان مکان امن و مصون برای سازمانها و اعضای گروهای تروریستی شده که این گروه به راحتی از این جغرافیایی اهداف تروریستی و ویرانگرانشان را تامین میکنند.
گذشته از استقرار گروههای تروریستی بین المللی در خاک افغانستان که آینده این کشور را در خطرات شدید قرار دادند، طالبان در تلاش هستند تا زمینههای افراطگرایی را به صورت گسترده و ماندگار مساعد کنند. این گروه از نخستین روزهای سلطهشان جوانان زیر سنین دوازده سال را هدف گرفتند و با جذب آنها در مدارسی به اسم “مدرسه جهادی” جذب میکنند و فکر افراط گرایی و رادیکالیسم را به آنان تزریق میکنند که این خود خطر بزرگی به آینده افغانستان خواهد بود و طالبان برای تحقق این پروژه بیش از سههزار مدرسه جهادی در سرتاسر کشور ساختند و حضور نوجوانان را در آنها الزامی کردند. این مدارس نهتنها یک مرجع ایدیولوژیکی برای بقایی طالبان است؛ بلکه نفوس استخبارات منطقه نیز در آن درد سری دیگر برای آینده افغانستان خواهد بود و حتی این شاگردان این گونه مدارس با افکار بیرون داده میشوند که با خانوادههایشان نیز سر ستیزه خواهند داشت.
به نظر نویسنده، تعدد این گروهها، احتمال دارد روزی منجر به تضاد منافع آنها شود و این تقابلات که دو طرف مسلح و خالی از عقل باعث بربادی بخش از کشور شود. از آنجای که سازمانهای تروریستی از لحاظ ایدیولوژیک با هم سنخیت و سازگاری خوبی دارند و همه در پی خشونت آفرینی و حاکمیت رعب و وحشت هستند؛ اما از بعد کار نظامی و سیاسی هرکدام این سازمانها تروریستی آبشخور متفاوت دارند و از مراجع مختلف استخباراتی دستور میگیرند و این مورد سبب تضادهای استخباراتی و جنگ نیابتی و فرسایشی در افغانستان خواهد شد. مثلا ممکن است روزی افغانستان میدان جنگ میان سپاه محمد و تیتیپی باشد و این امر ورود نظامی کشورها را به افغانستان مساعد میکند.