ائتلاف جدید و محاسبات استراتژیک احمد مسعود؛ ضرورت حضور یا انتخاب دشوار؟

نویسنده: برسام آریایی

تحولات اخیر در سیاست افغانستان و شکل‌گیری ائتلاف‌ جدید میان افراد و جریان‌های مخالف گروه طالبان، پرسش‌های تازه‌ی درباره‌ی اهداف و پیامدهای این همکاری‌ها برانگیخته است. در این میان، حضور احمد مسعود، به‌عنوان یکی از چهره‌های جوان و نمادین مقاومت، بیش از هر فرد دیگری مورد توجه تحلیل‌گران و افکار عمومی قرار گرفته است. برخی واکنش‌ها این حضور را همراه با بدبینی تحلیل کرده‌اند، اما از منظر واقع‌گرایی سیاسی باید توجه داشت که تصمیم‌گیری در شرایط پیچیده و بغرنج افغانستان، اغلب تابع ضرورت‌های بقا و حفظ جایگاه است نه اعتماد کامل به هم‌پیمانان. طی سال‌های اخیر تلاش‌هایی صورت گرفته تا نقش احمد مسعود در معادلات کلان کشور محدود شود؛ تلاش‌هایی که از سوی مجموعه‌ی از بازیگران داخلی، منطقه‌ی و حتی بین‌المللی دنبال شده است. بنابراین، شرکت او در این ائتلاف نه یک پیوند راهبردی، بلکه نوعی حضور حساب‌شده برای جلوگیری از حذف و حفظ نقش در صحنه‌ی سیاسی به‌نظر می‌رسد.

در فضای سیاست افغانستان، روایت‌سازی و مدیریت تصویر عمومی اهمیت تعیین‌کننده دارد. بازیگران مختلف کوشش کرده‌اند چهره‌ی احمد مسعود را کم‌اثر یا دور از مرکزیت معرفی کنند؛ اقدامی که اگر بدون واکنش باقی بماند، به مرور می‌تواند جایگاه سیاسی او را تضعیف کند. از سوی دیگر، شماری از چهره‌های باتجربه‌ی سیاسی در تلاش‌اند نقش‌های قدیمی را بازتعریف کرده و خود را نماینده‌ی اصلی گروه‌های قومی و سیاسی معرفی کنند. در چنین شرایطی، غیبت احمد مسعود در یک ائتلاف مهم می‌توانست این برداشت را تقویت کند که او از میدان دور شده است. حضور در این ساختار، تلاشی برای جلوگیری از تکمیل این روایت است؛ روایتی که حذف‌ تدریجی او را می‌توانست مشروع جلوه دهد. از همین زاویه، مشارکت او اقدامی برای ممانعت از فرسایش سیاسی و تثبیت نقش او در گفت‌وگوهای آینده درباره‌ی ساختار قدرت افغانستان است.

از دیدگاه نظریه‌های روابط سیاسی، مشارکت در ائتلاف‌ها الزاما محصول اعتماد نیست، بلکه اغلب ابزاری برای مدیریت رقابت، کاهش تهدیدات و به‌دست‌آوردن اطلاعات است. رهبران سیاسی در شرایط دشوار معمولن وارد ساختارهایی می‌شوند که به آنان امکان می‌دهد روندها را از نزدیک مشاهده کرده و بر تصمیم‌های کلان تأثیر بگذارند. ائتلاف اخیر را می‌توان نوعی «اتاق شیشه‌ی» دانست که احمد مسعود در آن می‌تواند رفتار، اهداف و جهت‌گیری دیگر جریان‌ها را از فاصله‌ی نزدیک بررسی کند. این حضور نه‌تنها مانع شکل‌گیری توافق‌هایی بدون اطلاع او می‌شود، بلکه فرصتی ایجاد می‌کند تا او درکی مستقیم از خطوط فکری اعضای ائتلاف به‌دست آورد. در سیاست افغانستان که همواره با پیچیدگی‌های چندلایه همراه بوده، چنین حضوری بخشی از استراتژی بقا و شناخت بازیگران محسوب می‌شود.

واقعیت‌های قومی و اجتماعی افغانستان نیز بخش مهمی از محاسبات احمد مسعود را شکل می‌دهند. تاجیک‌ها در سال‌های اخیر با نوعی انزوای استراتژیک روبه‌رو شده‌اند، به‌گونه‌ی که تغییر رفتار سایر گروه‌ها و فشارهای گروه طالبان موجب شده نقش و نفوذ سیاسی آن‌ها محدودتر به‌نظر برسد. در چنین شرایطی، حضور فعال رهبران این جامعه در ساختارهای تصمیم‌سازی اهمیت حیاتی پیدا می‌کند. اگر احمد مسعود در ائتلاف اخیر غایب می‌بود، ممکن بود دیگر بازیگران مدعی نمایندگی تاجیک‌ها شوند و روندهای جاری بدون حضور مستقیم او شکل گیرد. بنابراین، مشارکت او نه‌تنها تلاشی برای دفاع از سهم سیاسی جامعه‌اش است، بلکه اقدامی برای جلوگیری از شکل‌گیری تصویری است که حضور تاجیک‌ها را در معادلات آینده کم‌رنگ یا حذف‌شده جلوه دهد.

تجربه‌ی سیاسی افغانستان نشان می‌دهد که نبودن در ساختارهای گفت‌وگو و تصمیم‌سازی غالبن به معنای حذف از نتایج نهایی است. در چنین فضایی، حضور اگر همراه با اختلاف نظر باشد، امکان اثرگذاری و دفاع از حقوق سیاسی را فراهم می‌کند. حضور تاکتیکی احمد مسعود در ائتلاف اخیر می‌تواند نوعی موازنه‌سازی باشد؛ تلاشی برای حفظ موقعیت تا زمانی که شرایط مناسب‌تری برای نقش‌آفرینی مستقل فراهم گردد. اگر او غایب می‌بود، احتمال داشت سایر جریان‌ها بدون حضور او توافق‌های را شکل دهند که پیامدهای درازمدت برای موقعیت سیاسی تاجیک‌ها داشته باشد. از این جهت، شرکت او نوعی دیپلماسی بقا و مانع‌گذاری در برابر حذف احتمالی تلقی می‌شود.

با وجود این، چنین حضوری نیازمند دقت و مدیریت هوشمندانه است. ائتلاف با مجموعه‌ی از چهره‌ها و رویکردهای گوناگون می‌تواند فرصت‌هایی مهم اما در کنار آن تهدیدهایی جدی نیز ایجاد کند. اگر احمد مسعود بتواند در این فضا نقش فعال داشته و اولویت‌های سیاسی خود را حفظ کند، حضورش می‌تواند زمینه‌ساز تقویت جامعه‌ی سیاسی تاجیک‌ها و ایجاد توازن بیشتر در برابر طالبان شود. اما اگر این پیچیدگی‌ها به‌درستی مدیریت نشود، ممکن است مشارکت او به چالشی تبدیل شود که نتایج ناخواسته‌ی برای پایگاه اجتماعی‌اش به‌بار آورد. ارزیابی این حضور باید با درک محدودیت‌ها، واقعیت‌های سخت سیاسی و شرایط دشوار حوزه‌ی ضد طالبان در افغانستان انجام گیرد. در چنین بستری، حضور تاکتیکی الزاما نشانه‌ی سازش نیست؛ گاهی تنها راه باقی ماندن در میدان و جلوگیری از حذف کامل است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15891

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار

ائتلاف جدید و محاسبات استراتژیک احمد مسعود؛ ضرورت حضور یا انتخاب دشوار؟

تحولات اخیر در سیاست افغانستان و شکل‌گیری ائتلاف‌ جدید میان افراد و جریان‌های مخالف گروه طالبان، پرسش‌های تازه‌ی درباره‌ی اهداف و پیامدهای این همکاری‌ها برانگیخته

ادامه مطلب »