پاکسازی زبانی طالبان؛ پشتونیزه‌سازی فرهنگ و حذف فارسی

نویسنده: برسام آریایی

زبان، نه فقط یک ابزار ساده برای برقراری ارتباط روزمره، بلکه بنیاد و ریشه‌ی هویت یک ملت است. زبان حامل فرهنگ، تاریخ، ارزش‌ها و جهان‌بینی یک جامعه است که در گذر زمان شکل گرفته و نسل‌ها آن را منتقل کرده‌اند. زمانی که یک حکومت با چهره‌ای ایدئولوژیک و اقتدارگرایانه به مقابله با زبان می‌پردازد، در واقع به نبرد با هویت، تاریخ و فرهنگ مردمی برمی‌خیزد که سال‌ها برای حفظ و ارتقای آن تلاش کرده‌اند. تصمیم تازه وزارت داخله گروه طالبان برای محدودسازی کاربرد زبان فارسی در مکاتبات رسمی، صرفاً یک تغییر اداری یا تکنیکی نیست. این اقدام به منزله‌ی یک پروژه استراتژیک و برنامه‌ریزی شده برای مهندسی زبانی و تحمیل یک هژمونی فرهنگی خاص است که ریشه در ایدئولوژی قومی‌گرایانه و پشتون‌محور دارد. این سیاست، یک فرم جدید از فاشیسم زبانی است که در قالب یک رژیم تمامیت‌خواه قومی به اجرا گذاشته می‌شود. رژیمی که به دلیل فقدان مشروعیت واقعی در میان مردم، دست به سرکوب علنی نمادهای هویتی اکثریت جامعه می‌زند و از این طریق تلاش می‌کند به بقای سیاسی خود ادامه دهد. گروه طالبان که توانایی حل بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و امنیتی عمیق افغانستان را ندارند، به جای تمرکز بر این مشکلات، به پاکسازی زبانی روی آورده‌اند؛ حذف سیستماتیک و هدفمند گفتمان‌ها و زبان‌های غیرپشتونی برای تسلط مطلق فرهنگی و سیاسی است.

در فضای سیاست‌گذاری گروه طالبان، زبان فارسی دری نه تنها نادیده گرفته می‌شود، بلکه حتی حضورش در عرصه رسمی به عنوان نوعی نافرمانی گفتمانی و نشانه‌ای از استقلال فرهنگی قلمداد می‌شود. این زبان که قرن‌ها در میان مردم افغانستان ریشه دوانده و زبان ادبیات، آموزش و تعاملات سیاسی بوده، اکنون در سیاست گروه طالبان به تهدیدی برای ساختارهای قدرت تبدیل شده است. دستور حذف زبان فارسی از اسناد و مکاتبات رسمی در بیش از ۳۰ استان کشور، به شکل آشکاری با اصول ابتدایی شهروندی، حقوق فرهنگی و چندزبانگی در تضاد است. آن‌چه در پس این اقدام پنهان شده، سیاست خاموش‌سازی و بی‌صدا کردن اکثریت زبانی کشور است. روندی که نه تنها خلاف عدالت اجتماعی است، بلکه نقض آشکار حقوق زبانی و فرهنگی گروه‌های بزرگی چون «تاجیکان، هزاره‌ها و دیگر فارسی‌زبانان» محسوب می‌شود. این تصمیم غیرمشروع در خلأ کامل سازوکارهای مشارکتی و قانونی اتخاذ شده است و گویای آن است که گروه طالبان همچنان زبان را نه وسیله‌ای برای ایجاد تفاهم ملی، بلکه ابزار سرکوب سیاسی و وسیله‌ای برای تثبیت سلطه قومی می‌دانند.

در واقع، آن‌چه امروز در ادارات فغانستان تحت سلطه گروه طالبان جریان دارد، برآمده از سیستمی است که بر پایه تبعیض ساختاریافته استوار است. سیستمی که در آن زبان پشتو به عنوان سلاحی ایدئولوژیک و ابزار حذف زبان‌ها و فرهنگ‌های دیگر به کار گرفته می‌شود. مشابه نمونه‌های تاریخی متعدد در حکومت‌های اقتدارگرا و دیکتاتوری‌ها، از فرانکو در اسپانیا گرفته تا رژیم صدام حسین در عراق، گروه طالبان نیز تلاش می‌کنند با حذف زبان فارسی، واقعیت‌های جمعیتی، تاریخی و فرهنگی افغانستان را بازنویسی کنند. زبان پشتو، با وجود رسمیت قانونی و حمایت‌های سیاسی، هرگز نتوانسته به زبان غالب علمی، دیوانی و فرهنگی اکثریت مردم افغانستان تبدیل شود. اما اکنون این گروه به وسیله زور، تفنگ و دستورات اداری سعی در غصب جایگاه زبان فارسی دارند و تلاش می‌کنند این زبان را به حاشیه رانده و نابود کنند. این در حالی است که زبان فارسی نه فقط زبان اکثریت، بلکه «زبان سنت دیوان‌سالاری، آموزش، ادبیات و تعاملات سیاسی تاریخی افغانستان» بوده و هویت فرهنگی و تاریخی این کشور را شکل داده است.

گروه طالبان با اقدام به حذف زبان فارسی، در حقیقت به دنبال خلق نظم نوین زبانی هستند که نه بر مبنای عدالت و حقوق زبانی، بلکه بر اساس هژمونی قومی و سلطه فرهنگی طراحی شده است. آن‌ها به خوبی می‌دانند که زبان بستر و حامل حافظه تاریخی یک ملت است؛ حافظه‌ای که در مورد فارسی‌زبانان افغانستان پر است از روایت‌های مقاومت، بیداری و خرد انتقادی. از این رو، حذف زبان فارسی را می‌توان تلاشی بی‌سابقه برای تضعیف این حافظه تاریخی و تولید نوعی «فراموشی اجباری» دانست. اما این گروه آن‌چه را نمی‌فهمند، این است که زبان، به رغم تمام ابزارهای سرکوب و حذف، همواره راهی برای بقا و زنده ماندن می‌یابد. در شرایط دشوار دوران گروه طالبان، زبان فارسی به زبان خانه‌ها، دانشگاه‌های زیرزمینی، رسانه‌های دیجیتال و حتی مقاومت‌های فرهنگی تبدیل خواهد شد و این نشان‌دهنده شکست استراتژی پاکسازی زبانی است.

این حذف زبانی، صرفاً یک تصمیم اداری محدود نیست، بلکه بخشی از پروژه تاریخی «پشتونیزه‌سازی دولت» است که از زمان امان‌الله خان تاکنون ادامه یافته و اکنون در قالب طالبانیسم فرهنگی بازتولید می‌شود. زبان فارسی نه تنها قربانی این سیاست‌هاست، بلکه به مثابه نماد و شاخص مقاومت در برابر این پروژه ضد فرهنگی باقی مانده است. حتی در دوره‌هایی که زبان فارسی از نهادهای رسمی حذف شده است، این زبان همچنان در ادبیات، شعر، روزنامه‌نگاری و فرهنگ عامه جایگاه خود را حفظ کرده و به عنوان زبان مردم زنده بوده است. امروز نیز، با وجود کنار گذاشته شدن از اسناد رسمی و مکاتبات دولتی، زبان فارسی در بطن و متن جامعه افغانستان زنده است و حضور دارد. طالبان با این دستور خود بار دیگر ثابت کردند که نماینده عدالت و حقوق همه اقوام نیستند، بلکه حافظ ساختارهای استبدادی و انحصارگرای قومی هستند که به دنبال رانده شدن اکثریت مردم به حاشیه‌اند.

آن‌چه امروز در افغانستان در حال وقوع است، نمونه‌ای بارز و روشن از نقض حقوق فرهنگی و زبانی در سطح حکمرانی است که پیامدهای عمیق و نگران‌کننده‌ای برای وحدت و همبستگی ملی کشور به همراه خواهد داشت. زبان باید عامل وحدت، همدلی و تفاهم بین اقوام و ملت‌ها باشد، نه ابزاری برای جدایی و تفرقه. با تحمیل زبانی که درصد قابل توجهی از مردم توان استفاده رسمی از آن را ندارند، شکاف میان دولت و ملت عمیق‌تر می‌شود و بحران‌های هویتی و اجتماعی تشدید خواهد شد. اگر حذف زبان فارسی از لوحه‌ها و تابلوهای ادارات و خیابان‌ها روزی نشانه‌ای از بی‌عدالتی بود، امروز حذف کامل آن از ساختارهای اداری کشور، آغازگر یک «پاکسازی فرهنگی نرم» و خشن است. آینده‌ای که در آن هویت‌ها تنها بر مبنای زبان پشتو سنجیده و ارزیابی شوند، آینده‌ای متلاشی، چندپاره و پر از تعارض خواهد بود.

امروز بیش از هر زمان دیگری، مقاومت فرهنگی و زبانی در برابر این سیاست‌های زبانی، وظیفه‌ای فوری، جدی و اخلاقی است که بر دوش تمامی روشنفکران، نویسندگان، خبرنگاران و شهروندان آگاه این سرزمین قرار دارد. ایستادگی و مقاومت در برابر حذف زبان، یعنی ایستادگی در برابر سانسور، انحصار و سرکوب استبدادی. در جهانی که زبان‌ها به عنوان سرمایه‌های انسانی، فرهنگی و هویتی شناخته می‌شوند و مورد احترام‌اند، تنها نظام‌های بسته و ارتجاعی همچون گروه طالبان هستند که زبان را به عنوان تهدید امنیتی می‌شناسند و به حذف آن روی می‌آورند. زبان فارسی ستون فقرات فرهنگ مشترک مردم افغانستان است و هیچ حکومتی، ولو با هزار فرمان و دستور خودسرانه، قادر نخواهد بود ریشه‌های عمیق و زنده آن را بخشکاند یا نابود کند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://paigah-news.com/?p=15505

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

آخرین اخبار

گفتمان عدالت در برابر گفتمان سلطه؛ تمایز معرفتی جبهه مقاومت ملی و گروه طالبان در قبال زنان

در سال‌های اخیر، هم‌زمان با سلطه‌ی گروه طالبان و گسترش بحران مشروعیت در افغانستان، عرصه‌ی اندیشه و رسانه شاهد تکثیر متونی بوده است که داعیه‌ی

ادامه مطلب »