روز معلم، فرصتی است برای تجلیل از تلاشها و فداکاریهای کسانی که پایههای جامعه را با تعلیم و تربیت مستحکم میکنند و نقش حیاتی در شکلدهی آینده کشور دارند. اما در افغانستان، این روز چهار سال است با سایه سنگین محدودیتها و فشارهای گروه طالبان همراه است، فشارهایی که نه تنها حق آموزش دختران و پسران را محدود کردهاند، بلکه معلمان کشور را به قربانیان خاموش این سیاستهای سرکوبگرانه بدل ساختهاند. بازگشت گروه طالبان به قدرت پس از سقوط حکومت پیشین باعث شد که نظام آموزشی کشور دچار بحرانی عمیق شود؛ بحرانی که شامل تعطیلی مکاتب دخترانه، محدودیتهای شدید برای معلمان زن، کاهش حقوق و مزایای معلمان، تهدیدهای امنیتی و افزایش فشار روانی بر معلمان است. معلمان، ستونهای اصلی جامعه و عاملان اصلی انتقال دانش و مهارت به نسلهای آینده، اکنون در شرایطی پرچالش و سخت فعالیت میکنند که هرگونه خطا یا مقاومت کوچک میتواند تهدیدی جدی برای امنیت و معیشت آنها ایجاد کند.
یکی از بحرانیترین پیامدهای حکومت طالبان، تعطیلی مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم ابتدایی است، محدودیتی که میلیونها دانشآموز دختر را از ادامه تحصیل محروم کرده و به صورت مستقیم بر حق بنیادین آموزش تأثیر گذاشته است. این سیاست نه تنها نسلهای آینده را از کسب دانش علمی و مهارتی بازداشته است، بلکه معلمان زن را نیز از شغل و فعالیت حرفهی محروم کرده است. بسیاری از معلمان زن که پیشتر نقش حیاتی در تربیت و آموزش نسلهای آینده افغانستان داشتند، اکنون به خانههای خود محدود شدهاند و حتی امکان تدریس خصوصی یا فعالیت آموزشی محدود نیز برای آنها وجود ندارد. این محدودیتها باعث شده است که تعداد زیادی از معلمان زن کشور شغل خود را ترک کنند، به دنبال راهکارهای مهاجرت باشند و جامعه آموزشی با کمبود شدید نیروی انسانی و کاهش کیفیت آموزش روبهرو گردد. آثار این تصمیمات بر مکاتب، صنفها و انگیزه دانشآموزان دختر و خانوادههایشان، بهوضوح نمایان است و پیامدهای بلندمدت آن میتواند دهها سال آینده نظام آموزشی کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
در کنار محدودیتهای جنسیتی، وضعیت معلمان مرد نیز تحت تاثیر سیاستهای گروه طالبان قرار گرفته است و با مشکلات جدی روبهرو شدهاند. کاهش حقوق و مزایای معلمان، تأخیر در پرداختها، کمبود تجهیزات و امکانات آموزشی و افزایش فشار روانی و امنیتی، شرایطی ایجاد کرده است که بسیاری از معلمان حتی در مناطق امن شهری نیز برای ادامه فعالیت خود با مشکل مواجهاند. مکاتب در مناطق دورافتاده، بهویژه در روستاها و مناطق تحت کنترل ضعیف گروه طالبان، با کمبود منابع، نبود امنیت و فقدان زیرساختهای آموزشی مواجه هستند و این مشکلات معلمان را مجبور میکند تا یا شغل خود را ترک کنند یا با شرایط بسیار دشوار و فشارهای دائمی به تدریس ادامه دهند. این وضعیت نشان میدهد که طالبان نه تنها دسترسی به آموزش را محدود کردهاند، بلکه تلاش میکنند نظام آموزشی کشور را به ابزاری سیاسی و کنترلشده تبدیل کنند، در حالی که نیازهای واقعی مردم و معلمان نادیده گرفته میشود و جامعه افغانستان در معرض فروپاشی تدریجی نظام آموزشی قرار دارد.
پیامدهای این محدودیتها فراتر از معلمان است و جامعه افغانستان، بهویژه نسل جوان، آیندهی مبهم و پرچالش در انتظار دارد. دانشآموزان دختر، که از تحصیل محروم شدهاند، نه تنها از یادگیری دروس علمی و مهارتی بازماندهاند، بلکه فرصتهای شغلی، اجتماعی و مشارکت در جامعه برای آنها به شدت محدود شده است. از سوی دیگر، معلمان که ستونهای اصلی تعلیم و تربیت هستند و نقش حیاتی در انتقال دانش و تربیت نسلهای آینده دارند، بدون حمایت مالی، امنیتی و روانی کافی، انگیزه و توان خود را برای ادامه فعالیت از دست میدهند. این وضعیت باعث کاهش کیفیت آموزش در سراسر کشور شده و توسعه انسانی و اجتماعی افغانستان را به مخاطره میاندازد. جامعهی که معلمان و دانشآموزاناش با چنین محدودیتهای گسترده مواجهاند، در معرض بحرانهای آموزشی، اقتصادی و اجتماعی قرار دارد که حل آنها نیازمند توجه فوری و اقدامات حمایتی جامع است.
علاوه بر مسائل آموزشی، امنیت معلمان نیز چالش بسیار جدی و مستمر است. گزارشها نشان میدهد که در برخی مناطق معلمان تهدید به حمله، ربایش و مجازات شدهاند و حتی فعالیتهای آموزشی عادی آنها با محدودیتها و فشارهای شدید روبهروست. این شرایط باعث شده است که بسیاری از معلمان ترجیح دهند فعالیتهای آموزشی خود را متوقف کنند یا به تدریس غیررسمی و مخفیانه روی آورند. این روند، در طولانیمدت، نظام آموزشی افغانستان را به طور کامل تضعیف میکند و از توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور جلوگیری مینماید. عدم امنیت شغلی، فقدان حمایت قانونی و فشارهای روانی شدید، معلمان را از ادامه فعالیت حرفهی بازداشته و آنها را به قربانیان خاموش محدودیتها تبدیل کرده است، قربانیانی که بدون حمایت جامعه و دولت، نمیتوانند به وظایف حرفهی خود ادامه دهند.
با توجه به این شرایط بحرانی، روز معلم در افغانستان بیش از هر زمان دیگری اهمیت نمادین پیدا میکند و فرصتی است تا صدای معلمان شنیده شود، محدودیتها و مشکلات آنها برجسته گردد و جامعه جهانی نسبت به وضعیت بحرانی آموزش در افغانستان حساس شود. حمایت بینالمللی، فشارهای سیاسی و برنامههای آموزشی جایگزین میتواند به حفظ حقوق معلمان و دانشآموزان کمک کند و نقش طالبان در محدودسازی آموزش را کمرنگ نماید. سازمانهای بینالمللی، نهادهای مدنی و فعالان آموزش باید بهطور فعال برای آموزش دختران و حمایت از معلمان زن و مرد در سراسر کشور تلاش کنند تا بحران آموزشی افغانستان هرچه سریعتر کاهش یابد و حق بنیادین آموزش برای تمامی شهروندان تضمین شود.
معلمان افغانستان، با وجود فشارها، تهدیدها و محدودیتهای گسترده، همچنان با فداکاری به تعلیم و تربیت نسلهای آینده ادامه میدهند. آنها قربانیان خاموشی هستند که هر روز با خطر و تهدیدهای امنیتی، اجتماعی و اقتصادی مواجهاند، اما همچنان به رسالت مقدس خود در تعلیم و تربیت پایبند ماندهاند. روز معلم، فرصتی است برای یادآوری اهمیت نقش آنان و ضرورت حمایت از حقوق معلمان، بدون توجه به محدودیتهای سیاسی و اجتماعی موجود. جامعه افغانستان و جهان باید در کنار معلمان باشد تا نه تنها حق آموزش حفظ شود، بلکه آیندهی روشنتر برای نسلهای آینده رقم بخورد و نظام آموزشی کشور بتواند دوباره به مسیر توسعه و ارتقای کیفیت آموزشی بازگردد.
روز معلم در افغانستان نمادی از مقاومت، ایثار، تعهد و استقامت معلمان در برابر محدودیتها و فشارهای شدید است. این روز باید یادآور شود که هیچ محدودیت و فشاری نمیتواند ارزش و اهمیت معلمان را کاهش دهد. معلمان ستونهای اصلی جامعهاند و حفظ حقوق، امنیت و جایگاه آنها، پیششرط توسعه پایدار، ثبات اجتماعی و آینده روشن افغانستان است. حمایت از معلمان، تضمین حقوق آموزشی و مقابله با سیاستهای محدودکننده، تنها راهی است که میتواند آموزش را در افغانستان زنده نگهدارد و نسلهای آینده را از بحران آموزشی نجات دهد.