در نظام اداری و دولتی در تمام دنیا تقسیم وظایف به مثابه یک امر معمول نهادینه شده و نهادها وظایف و کارکردهای خاص خود را در چارچوب قوانین نافذه و لوایح خاص پی گیری مینمایند؛ اما در تشکیلات طالبان ریشخندی مطلق و قانون ملا نصرالدین حاکم است که بر بنیاد آن هیچ کس صلاحیت و وظایف خود را نمیداند و هر کس به هر جای دست میاندازد؛ زیرا مقامات طالبان سواد و تحصیلات عالی ندارند و از فضای جنگی و مدرسهای بیرون نشدند، تا به امور حکومت داری بپردازند و از طرف دیگر ماهیت طالبان به گونهای است که آنها برای جنگ و آدم کشی و انتحار در جنگهای کرایی ساخته شدند و از عهده دولت داری و کار دفتری برآمده نمیتوانند به همین خاطر یک آشفته گی و بی نظمی عجیب اداری و مدیریتی در کشور حاکم است. در دور نخست حاکمیت این گروه نیز قانون ملا نصرالدین حاکم بود و حالا نیز این قانون دوباره عملی می شود. به گونه مثال مولوی متقی، وزیر امور خارجه به هرات و بلخ و کندز سفر میکند و از قرارگاههای نظامی دیدار می کند. عباس استانکزی معین سیاسی وزارت خارجه به جای پرداختن به امور سیاسی وخارجی به لوگر می رود و مدرسه را افتتاح می کند. از سوی دیگر ملا یعقوب، وزیر دفاع و سراج حقانی، وزیر داخله با سفرای خارجی دیدار می کنند. مواردی زیادی این چنینی وجود دارد که یک وزیر یا معین به جای کار در بخش مربوطه خود به کارهای نمایشی مصروف اند.

نیروی ویژهای ملاهبتالله؛ تروریزم دولتی طالبان
محمد عبدالله بازداشت، شکنجه و حذف نیروهای امنیتی پیشین، متنفذین و افراد ملکی توسط گروه طالبان شدید شده است. ملا هبتالله دستور داده است که



