شهید میرویس فرزند محب الله در سال ۱۳۸۰ هجری خورشیدی، در روستای دهنو، شهرستان فرینگ، آستان بغلان، در یک خانوادهی متدین، فرهنگی و مبارز قدم به جهان گذاشت. او نخستین سالهای کودکیاش را در شهرستان فرنگ سپری نمود و آموزشهای ابتدایی را در روستای که زندگی مینمود فراگرفت. دیری در آنجا نپایید که خانوادهاش راهی شهر پلخمری مرکز آستان بغلان، گردید و بقیه جریان دبیرستان را در دبیرستان “اسلام قلعه” در شهر پلخمری به پایان رسانید و به عنوان شاگرد پیشتاز در این دبیرستان شناخته شد. با به پایان رسانیدن دورهی آموزش در دبیرستان فرصتهای اموزشی بیشتر و متفاوتتری برای وی ممکن بود، ولی به نسبت علاقهاش در رشتهی نظامی ترجیح داد که دانشجوی رشتهی نظامی باشد و این راه پر خطر را برگزید.
شهید یوسفی، شامل اکادمی نظامی و متعاقباً کورسهای میان مدت نظامی گردید. به محض فراغتاش از آنجا بنابر خیانتهای پیدا و پنهان سردمداران حکومتی و تغییر وضعیت جنگی در آستانهای مختلف به نفع دشمن در میدانهای نبرد، از اجرای وظیفه در چوکات اردوی ملی ابا ورزید و به جای آن راه دیگری انتخاب نمود و راهی شهرستان خوستها گردید. دیری نگذشته بود که مسیر کاملا مشخص گردید و آنچه مردم نمیخواستند در کشور رخ داد. بدین ملحوظ او ترجیح داد تا در روزهای دشوار به زادگاهاش (خوست و فرنگ) برگردد و در کنار پسر خالهاش فرمانده بریالی سنگین به دفاع از خاک، ناموس و عزت خویش بپردازد.
شهید شمال، حدوداً یک سال و اندی را در سنگرهای داغ جنگ در برابر دشمن، در شهرستان خوست سپری نمود، درست در شرایطی که دشمن بر سراسر کشور تسلط یافته بود، او دست از مجاهدت و مبارزه بر نداشت.
طی این مدت با اجرای دهها عملیات نظامی و حملات هدفمند چریکی در همکاری با سایر همرزمانش شدیدترین ضربات را بر پیکر دشمن وارد نمودند. سختی های میدان جنگ، گرسنگیهای مداوم و حتی سرمای جانسوز زمستان نتوانستند در تصمیماش خللی ایجاد نماید. او با افتخار نعره میکشید: «هندوکش نشینان هرگز شکست را نمی پذیرد». سرانجام بقای عمر اش فرصت نداد و در شیرینترین دورهی جوانی به عمر ۲۱ سالگی به تاریخ ۲ سرطان ۱۴۰۱ هجری خورشیدی، پس از شش ساعت نبرد با دشمن مزدور در درهی چرخ فلک، شهرستان خوست، آستان بغلان، به کاروان شهدا پیوست و ناماش به خط زرین درج تاریخ نوین افغانستان گردید.